از سادات بود و فامیل امام حسنع ولی خب کار که نباید

🌾از سادات بود و فامیل امام حسن(ع) ! ولی خب کاري که نباید می کرد از او سر می زد؛ شراب می خورد. راه افتاد و شهر ها را یکی
یکی طی کرد، تا رسید به قم!

🌾به امید آن که سرپناهی دارد، راه خانه وکیل امام را در پی گرفت.
وکیل امام می دانست او اهل حرام است، در را باز کرد، امّا راهش نداد. دلیل گفت و در را
بست. چند وقت بعد وکیل راهی سامرا شد و مهمان خانه امام.
یعنی با خیال راحت درب خانه امام را کوبید و خواست وارد شود، امام اذن ندادند. متحیّر شد،
اشک هایش راه گرفت. امام فرمودند:
-فلانی را که به خانه ات راه ندادي، از سادات بود، باید احترامش می کردي!
وکیل برگشت قم، رفت سراغ سید.........خوار.قصّه را تعریف کرد.

🌾سید که شنید منقلب شد، چنان که اشک بر پهناي صورتش نشست و عزم کرد!
برخاست رفت همراه دل شکسته اش شیشه هاي شراب را هم شکاند. توبه نصوح کرد!

#صاحب_پنجشنبه_ها #عید_بیعت #امام_زمان(عج)
معرفی_کتاب
دیدگاه ها (۰)

🌾نوجوانی شده بود خوش فهم! روزي دید که مادرش می خواهد تنور ر...

🌾بازار شکّ و شبهه داغ بود. خلفاي عباسی و یهودي هم تا میتوان...

🌾امام حسن عسکری(ع) بودند و چند نفر از دوستانشان! جوانی مهما...

گروھی از عناصر مقاومت،یک موضع در خط مقدم مقامت حزب الله لبن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط