زبان حال مادر با فرزند حسینی اش
زبان حال مادر با فرزند حسینی اش:
ﺍﺯ ﺩﺳﺖ میروی ﭘﺴﺮﻡ ﺭﻭﺿﻪ کم ﺑﺮﻭ
ﺩیواﻧﻪ میشوی ﭘﺴﺮﻡ ﺭﻭﺿﻪ کم ﺑﺮﻭ
ﺑﺎﺯﻫﻢ که ﺻﻮﺭﺗﺖ ﭘﺮ ﺯﺧﻢ ﻭ ﺟﺮﺍﺣﺖ ﺍﺳﺖ
ﻭقتی ﻣﻌﺬبی ﭘﺴﺮﻡ ﺭﻭﺿﻪ کم ﺑﺮﻭ
ﺍﻣﺸﺐ ﭼﻪ ﺭﻭﺿﻪ ﺍی ﺗﻮ شنیدی که ﺑﺎﺯﻫﻢ
ﺍینقدر ﭘﺮ تبی؟ﭘﺴﺮﻡ ﺭﻭﺿﻪ کم ﺑﺮﻭ
میترﺳﻢ ﺁﺧﺮﺵ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻣﺒﺘﻼ کنی
ﺩیوانه میشوی ﭘﺴﺮﻡ ﺭﻭﺿﻪ کم ﺑﺮو... .
.
.
فرزند درجواب مادرمی گوید:
از دست می روم ولی روضه میروم
دیوانه می شوم ولی روضه میروم
بنگر که صورتم پر زخم و جراحت است
وقتی معذبم بخدا روضه میروم
امشب دوباره روضه زهرا شنیده ام
تا وقت مردنم بخدا روضه میروم
ترسیده ای که من به همه مبتلا شوم
دیوانه می شوم نروم. روضه میروم.....
ﺍﺯ ﺩﺳﺖ میروی ﭘﺴﺮﻡ ﺭﻭﺿﻪ کم ﺑﺮﻭ
ﺩیواﻧﻪ میشوی ﭘﺴﺮﻡ ﺭﻭﺿﻪ کم ﺑﺮﻭ
ﺑﺎﺯﻫﻢ که ﺻﻮﺭﺗﺖ ﭘﺮ ﺯﺧﻢ ﻭ ﺟﺮﺍﺣﺖ ﺍﺳﺖ
ﻭقتی ﻣﻌﺬبی ﭘﺴﺮﻡ ﺭﻭﺿﻪ کم ﺑﺮﻭ
ﺍﻣﺸﺐ ﭼﻪ ﺭﻭﺿﻪ ﺍی ﺗﻮ شنیدی که ﺑﺎﺯﻫﻢ
ﺍینقدر ﭘﺮ تبی؟ﭘﺴﺮﻡ ﺭﻭﺿﻪ کم ﺑﺮﻭ
میترﺳﻢ ﺁﺧﺮﺵ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻣﺒﺘﻼ کنی
ﺩیوانه میشوی ﭘﺴﺮﻡ ﺭﻭﺿﻪ کم ﺑﺮو... .
.
.
فرزند درجواب مادرمی گوید:
از دست می روم ولی روضه میروم
دیوانه می شوم ولی روضه میروم
بنگر که صورتم پر زخم و جراحت است
وقتی معذبم بخدا روضه میروم
امشب دوباره روضه زهرا شنیده ام
تا وقت مردنم بخدا روضه میروم
ترسیده ای که من به همه مبتلا شوم
دیوانه می شوم نروم. روضه میروم.....
- ۷۸۷
- ۰۳ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط