سناریو درخواستی 🤍🫂
سناریو درخواستی 🤍🫂
وقتی رعد برق میزنه و تو جیغ میزنی و جیغت کل خوابگاهو میلرزونه (فیلم هندی باشد ؟؟)
تام / دراکو : آییی گوشم یواش تر جیغ بزن خب پدصگ ا.ت : تام/دراکو درست زر بزن ت.د: تو خودت داری فوش میدی ا.ت : اول تو گفتی پدصگ ت.د : خب توهم به من گفتی زر نزن ت.د : خب چرا جیغ میزنی ا.ت : مگه کری رعد برق زد ت.د : خب به من چه 😐 ا.ت : فکر کنم بهت گفتم فوبیا دارم اره ت.د : نه 💔😐 ا.ت : من چرا قبول کردم با تو دوست شم ؟ ت.د: چون محوه جذابیتم شدی 😉😌 ا.ت : تو خوبی ت.د : معلومه که هستم 😗😗
و این داستان ادامه دارد 😂🤌
متیو . تئو : عجب صدایی داشتی رو نکرده بودیا الان دامبلدور میاد خفمون میکنه کل خوابگاه فهمیدن فوبیا داری ا.ت : به جای اینکه غر بزنی یه زره دلداری بده بی ادب م.ت : خب باشه میخوای چیکار کنم الان ؟ ا.ت : بیا بزن تو سر من آخخ چرا میزنیی م.ت : تو خودت گفتی بزن ا.ت : الان کل خوابگاه صدای های تورو میشنون م.ت : عه چرا اونوقت ا.ت : چون میخوام با این دمپایی بزنمت م.ت : با خود هفت جد دامبلدور ا.ت : دیگه فایده ای نداره عزیزم 😔 (شادی روح دو بزرگوار صلوات محمدی ختم کنین الهم صل الا محمد و آل محمد )
دو طفلان مسلم: 😑😐 الان چرا جیغ زدی ؟ ا.ت : چون از رعد و برق میترسم ا.ر : عه عیب نداره بیا بریم لالا ا.ت : میگم میترسم ا.ر : خب دیگه بریم بخوابیم یادت بره ا.ت : میگم فوبیا دارم میترسم ا.ر : خب دیگه پس با بچه حواستو پرت میکنم ا.ت : کدوم بچه ؟ ا.ر : همونکه قراره بیاد (ا.ت حاملست منحرفا) ا.ت : تا اون بیاد من مردم که ا.ر : عه خب بیا باهم جیغ بزنیم جیغغغغغغغغ
واکنش بروبچ اسلیترینی : ای لال بمیرین 🤌🥸
میدونم انتظار یه چیز رمانتیک داشتید ولی من سم نوشتم که یکم بخندیم اره خب دیگه لایک و کامنت یادتون نره بوس بوس 😗 😗
وقتی رعد برق میزنه و تو جیغ میزنی و جیغت کل خوابگاهو میلرزونه (فیلم هندی باشد ؟؟)
تام / دراکو : آییی گوشم یواش تر جیغ بزن خب پدصگ ا.ت : تام/دراکو درست زر بزن ت.د: تو خودت داری فوش میدی ا.ت : اول تو گفتی پدصگ ت.د : خب توهم به من گفتی زر نزن ت.د : خب چرا جیغ میزنی ا.ت : مگه کری رعد برق زد ت.د : خب به من چه 😐 ا.ت : فکر کنم بهت گفتم فوبیا دارم اره ت.د : نه 💔😐 ا.ت : من چرا قبول کردم با تو دوست شم ؟ ت.د: چون محوه جذابیتم شدی 😉😌 ا.ت : تو خوبی ت.د : معلومه که هستم 😗😗
و این داستان ادامه دارد 😂🤌
متیو . تئو : عجب صدایی داشتی رو نکرده بودیا الان دامبلدور میاد خفمون میکنه کل خوابگاه فهمیدن فوبیا داری ا.ت : به جای اینکه غر بزنی یه زره دلداری بده بی ادب م.ت : خب باشه میخوای چیکار کنم الان ؟ ا.ت : بیا بزن تو سر من آخخ چرا میزنیی م.ت : تو خودت گفتی بزن ا.ت : الان کل خوابگاه صدای های تورو میشنون م.ت : عه چرا اونوقت ا.ت : چون میخوام با این دمپایی بزنمت م.ت : با خود هفت جد دامبلدور ا.ت : دیگه فایده ای نداره عزیزم 😔 (شادی روح دو بزرگوار صلوات محمدی ختم کنین الهم صل الا محمد و آل محمد )
دو طفلان مسلم: 😑😐 الان چرا جیغ زدی ؟ ا.ت : چون از رعد و برق میترسم ا.ر : عه عیب نداره بیا بریم لالا ا.ت : میگم میترسم ا.ر : خب دیگه بریم بخوابیم یادت بره ا.ت : میگم فوبیا دارم میترسم ا.ر : خب دیگه پس با بچه حواستو پرت میکنم ا.ت : کدوم بچه ؟ ا.ر : همونکه قراره بیاد (ا.ت حاملست منحرفا) ا.ت : تا اون بیاد من مردم که ا.ر : عه خب بیا باهم جیغ بزنیم جیغغغغغغغغ
واکنش بروبچ اسلیترینی : ای لال بمیرین 🤌🥸
میدونم انتظار یه چیز رمانتیک داشتید ولی من سم نوشتم که یکم بخندیم اره خب دیگه لایک و کامنت یادتون نره بوس بوس 😗 😗
۹.۵k
۰۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.