اقااااسناریوش خیلی جدی بود ولی من واقعا نتونستم جلو خ
اقاااا...سناریوش خیلی جدی بود ولی من واقعاً نتونستم جلو خودمو بگیرم و اینو فرستادم...🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣....(ازم پرسید:این چیه؟
من:این موزه(دوست داشتم بگم توش موزه ولی بیخیال شدمـ)
(اینجا مثلا الاستور پدر بنده هست و منم امتحانو خراب کردم و تو داستان قراره به گاو داری برم ولی خب..)
من:این موزه(دوست داشتم بگم توش موزه ولی بیخیال شدمـ)
(اینجا مثلا الاستور پدر بنده هست و منم امتحانو خراب کردم و تو داستان قراره به گاو داری برم ولی خب..)
- ۲.۰k
- ۲۳ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط