اقااااسناریوش خیلی جدی بود ولی من واقعا نتونستم جلو خ

اقاااا...سناریوش خیلی جدی بود ولی من واقعاً نتونستم جلو خودمو بگیرم و اینو فرستادم...🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣....(ازم پرسید:این چیه؟
من:این موزه(دوست داشتم بگم توش موزه ولی بیخیال شدمـ)
(این‌جا مثلا الاستور پدر بنده هست و منم امتحانو خراب کردم و تو داستان قراره به گاو داری برم ولی خب‌..)
دیدگاه ها (۱۰)

عیدتون مبارککککککککککککککککککک شومبوس گمبولیاااا... امیدوارم...

تولد انجل مبارککککککککککککککککککک....بیاید پاهای انجل رو به ...

(رفیقم دختره)چت من و دوستم...احساس میکنم فردا قراره تو مدرسه...

یه حس خوب،و در عین حال بد و دلتنگی دارم...

میخوام کاسه شعر بگم، کاسه شعربراتون سوال شده که چرا همش اپدی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط