چنین که گل به لب داری بهار آورده ای شاید

چنین که گُل به لب داری بهار آورده ای شاید
چنین رقصنده مو، سنبل به بار آورده ای شاید

چنین که سینه لرزانی و رقصانی و خندانی
خرامان کبکِ مستِ چشمه سار آورده ای شاید

از آن ابریشمِ موهایِ زرین تا کمرگاهت
دلِ برفم شده آب، آبشار آورده ای شاید

به دنبالِ تو دشتی از پرِ پروانه می‌رقصد
هزاران دل پیِ گشت و گذار آورده ای شاید

نمی‌دانم ولی با این‌همه زیباییِ خوشرنگ
کمال الملکی از نقش و نگار آورده ای شاید

مردد مانده ام در تنگِ پیراهن چنین بی تاب
دو ماهیِ بلورین یا انار آورده ای شاید

به آیینِ نیاکان، مژده یِ نوروزی و با خود
شکوهِ هفت سینِ یادگار آورده ای شاید

به تیک و تاکِ گامت سالِ نو تحویل خواهد شد
صدایِ ساعتِ شماطه دار آورده ای شاید

هوا این گونه عطرآگین، مبارکبادِ فروردین
نسیمِ خوش شمیمِ سبزه زار آورده ای شاید

جوانه می‌زند با مستیِ نامِ تو شعری ناب
چنین نوشین، شرابِ خوشگوار آورده ای شاید

به تو گفتم‌ گُلی در دفترِ نوروز، تقدیمت
به من گفتی که شعری ماندگار آورده ای شاید
دیدگاه ها (۱)

سالی که گذشت۱- در همان روزهایی ابتدایی ی سال ۱۴۰۱ سال هزار و...

ساعات آخر سال دوست ندارم کام کسی رو تلخ کنم برای همین هم سعی...

جدول مقایسه‌ای حقوق یک کارگر در سال ۱۴۰۱ و سال ۱۴۰۲🔸دیشب که ...

🔹مسافرین محترم پرواز شماره ۱۴۰۲ جهت سوار شدن به هواپیما آماد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط