ما اون یتیمی هستیم که ابنباتمونو نوچه های ارباب گرفتن جلو

ما اون یتیمی هستیم که ابنباتمونو نوچه های ارباب گرفتن جلو چشامون انداختن رو خاک و با پاهاشون له کردن
و ما فقط چادرگل دار مامانمون که وصله کرده رو تو مشتمون مچاله میکنیم
دلمون میخواد حرف بزنیم
ولی میدونیم تهش چارپایه از زیر پامون میوفته:)
دیدگاه ها (۱)

گرفته‌ی خوشحالم!مثل همان دانش‌آموزی که تولد و امتحان ریاضی‌ا...

اینم از استمبولی امشب ما 😍شما چی صداش می کنید؟ استمبولی یا د...

خسته ام؛فقط کمی عشق می خواهم و تو،و شنیدن یک جمله ی "دوستت د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط