کــپــشنُ بخــون وااقــعا جــالبه
کــپــشنُ بخــون وااقــعا جــالبه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ناصرالدين شاه شبي وصال شيرازي رو احضار ميكنه و به ايشون ميگه: من تموم شعرهاي ديوان حافظ رو خونده ام و همه اونها رو متوجه شده ام الا يه بيت و اون بيت اين هست :
بلبلي برگ گلي خوشرنگ در منقار داشت
وندر آن برگ و نوا خوش ناله هاي زار داشت
...
مگر ...
نه تمام سعي و تلاش و كوشش بلبل رسيدن به گل هست ؟ عاشق به معشوق ؟ عابد به معبود ؟ قاصد به مقصود؟
در مصرع اول نوشته شده كه رسيده ، حالا چرا در مصرع دوم ناله و زاري ميكنه؟ و ناله و زاري اون دليلش چيه؟
وصال شيرازي ميره و يه شعري رو بر همين وزن و همين قافيه مي سرايه كه جواب ناصرالدين شاه رو بده.
🥀خسروا در حالتي كين سينه غم بسيار داشت
🍃يادم آمد داستــاني كانجنـاب اظهــار داشت
🥀در خصوص شعر حافـظ آنكه پرسيدي ز من
🍃بلبلي برگ گلي خوشرنگ در منقـــار داشت
🥀نيــمه شب غواص گشتم من به بحر ابجـدي
🍃تا ببينم اين صدف چندين گهر در بار داشت
🥀بلبلي برگ گلي شـد سيصـد و پنجاه و شش
🍃با علي و با حسين و با حسن معيـــار داشت
🥀برگ گل سبـز است دارد او نشــاني از حسن
🍃چونكه در وقت شهادت سبزي رخسـار داشت
🥀رنگ گل سرخ است دارد او نشـاني از حسين
🍃چونكه هنگـام شهـادت عارضي گلنـار داشت
🥀روز عــاشـورا حسيــن ابـن علي در كــربلا
🍃اصغـر زار و ضعيـف خـويش در منقار داشت
🥀بلبلي باشـد علي كـز حسرت اين هـر دو گل
🍃وندر آن برگ و نوا خوش ناله هـاي زار داشت
🥀شعر حافظ را تو آخر خوش بسنجيـدي وصال
🍃تا ببينند كي توان در اين سخن انكــار داشت
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ناصرالدين شاه شبي وصال شيرازي رو احضار ميكنه و به ايشون ميگه: من تموم شعرهاي ديوان حافظ رو خونده ام و همه اونها رو متوجه شده ام الا يه بيت و اون بيت اين هست :
بلبلي برگ گلي خوشرنگ در منقار داشت
وندر آن برگ و نوا خوش ناله هاي زار داشت
...
مگر ...
نه تمام سعي و تلاش و كوشش بلبل رسيدن به گل هست ؟ عاشق به معشوق ؟ عابد به معبود ؟ قاصد به مقصود؟
در مصرع اول نوشته شده كه رسيده ، حالا چرا در مصرع دوم ناله و زاري ميكنه؟ و ناله و زاري اون دليلش چيه؟
وصال شيرازي ميره و يه شعري رو بر همين وزن و همين قافيه مي سرايه كه جواب ناصرالدين شاه رو بده.
🥀خسروا در حالتي كين سينه غم بسيار داشت
🍃يادم آمد داستــاني كانجنـاب اظهــار داشت
🥀در خصوص شعر حافـظ آنكه پرسيدي ز من
🍃بلبلي برگ گلي خوشرنگ در منقـــار داشت
🥀نيــمه شب غواص گشتم من به بحر ابجـدي
🍃تا ببينم اين صدف چندين گهر در بار داشت
🥀بلبلي برگ گلي شـد سيصـد و پنجاه و شش
🍃با علي و با حسين و با حسن معيـــار داشت
🥀برگ گل سبـز است دارد او نشــاني از حسن
🍃چونكه در وقت شهادت سبزي رخسـار داشت
🥀رنگ گل سرخ است دارد او نشـاني از حسين
🍃چونكه هنگـام شهـادت عارضي گلنـار داشت
🥀روز عــاشـورا حسيــن ابـن علي در كــربلا
🍃اصغـر زار و ضعيـف خـويش در منقار داشت
🥀بلبلي باشـد علي كـز حسرت اين هـر دو گل
🍃وندر آن برگ و نوا خوش ناله هـاي زار داشت
🥀شعر حافظ را تو آخر خوش بسنجيـدي وصال
🍃تا ببينند كي توان در اين سخن انكــار داشت
۵.۶k
۲۸ تیر ۱۴۰۲