داغ سنگین است گویا قلب حیدر ریخته

داغ سنگین است، گویا قلب حیدر ریخته
پیش چشم آسمان اشک پیمبر ریخته

 آخرش دق می‌دهد این شاعر دلداده را
نم‌نم اشکی که امشب روی دفتر ریخته

 غرق در خونابه بین اختران کهکشان
تکه‌های زخمی ماه منور ریخته

 مادری با قد خم آمد به استقبالشان
پیش‌پای حضرتش گل‌های پرپر ریخته

 حرف حرف میهن است ای اهل عالم بنگرید
خون یک عباس دوران، خون قیصر ریخته

راستی سردار دل‌ها کوری چشمانشان
هر طرف رو می‌کنم سرباز رهبر ریخته
#قاسم جان هنوز وقتش نرسیده ...
دیدگاه ها (۲)

یـــکـ سـیـب افـتـاد و جـهان از قــانون جــاذبه با خـبـر شدم...

عشق من قاسم سلیمانی استاو که نامش نماد ایرانی استآن دلیری که...

باز هم موج‌های طوفان‌زادغیرت خلق را تکان دادندتا به دریای مع...

اگر عقل امروزم را داشتم،کارهای دیروزم را نمیکردمولی اگر کاره...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط