p13

P13
+نمیدونی امروز کی بم پیام داد
×کیییییییییی!؟
+پسره یبس(چتارو بش نشون داد)
×خره مشخصه تو نخته
+فک کرده کیه؟با اون دوستای بدتر از خودش.خیلی ساده و ساکته ها ولی ازش خوشم نمیاد.کلا پسرا رو اعصاب و‌ عوضین.البته به جز تعداد انگشت شماری ازشون..
×گارد نگیر نسبت بهش بابا پسر به این مهربونی قشنگ معلومه میخواد یه کاری کنه بش نگاه کنی
+عیبابا.راستی حذفت که نکرد؟
×نه حذفم نکرد ‌گفت یه بار دیگه دیر بیام حذفم میکنه و هرچی از دهنش دراومد بم گفت
+غلط کرد.
×(خنده)
لونا رفت تو آشپزخونه و دید یه سری قرصو اسپری روی میزه یه سریا هم رو زمین پخشن.
×ا..ا.ت..
+جوووونم
×اینا..چیه!؟
+چیا(پاشد اومد توی آشپزخونه و فهمید که گند زده.دوباره)
+عه..عهههه..عههه
×مال توعن اینا!؟
+ریختن رو زمین کهههه
×بعد از ۱۱ سال دوستی بعیده که جراتشو داری چیزیو مخفی کنی.
+بابا خب ریختن دیگه(و شروع کرد به جمع کردن جعبه ها و قوطیا)
×خوبی؟
+اوهوم.(و لبخند زد.یه لبخند گرم.)
لونا هم بهش کمک کرد.
بعدش ا.ت سریع رفت توی دسشویی
[میرم دشویی]
دستشو روی روشویی گذاشت و توی آینه به خودش نگاه میکرد.کم کم چشاش مثه نوک بینیش قرمز شدنو بغضش ترکید.
+(داری گند میزنی به زندگی بقیه.بخاطر توعه که لونا ناراحته،بخاطر توعه که زندگیش کلا به گند کشیده شده.داری همه چیو خراب میکنی.پس یا درستش کن یا نباش...)
×ا.ت حالت خوبه؟(صدای لونا از پشت در دستشویی اومد.لحن گرمی داشت ولی نگران بود.)
+آا..آره..میام الان..
_______________________________
ترسناک ترین چیزی که این روزا میدیدش،کسی بود که توی آینه بهش زل زده بود...












کامنتاتون خیلی باعث میشه بذوقمممم
مرسی ازتون🎀✨️🍞
دیدگاه ها (۱۰)

P14

p15

فارسی حرفیدن تهیونگگگگگگگ

P12

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط