برایم فرقی ندارد
برایم فرقی ندارد
برف ببارد
نم باران باشد
یا وسط خرما پزان تابستان
هیچ هوایی ، هوایت را از سرم نمیپراند
باور کن
حتی اگر در یخبندان ترین قرن بشریت تمام جهان قندیل ببندد
بازهم جرقه ی یاد تو
قلبم را وسط مرداد ماه می اندازد
و اگر تو نباشی
حتی در چله ی تابستان هم سرما خوردگی گریبانم را میگیرد
دلخوشی هایم همین است
کنار پنجره ی رو به برف
آهنگ مورد علاقه ات را برای صدمین بار پخش کنم
و یک بخاری بی احساس خوش باورانه ی بسوزد و
بسوزد و بسوزد
تا کمی از سرمای نبودت بکاهد
کاش بودی
زیر این پولک باران و کوران
آرزویم میتوانست یک جاده ی طولانی باشد
تا مقصد بی نهایت
که گرمای حضورت کمی از لرز تنم را بگیرد...
پوریا شُکرپور _(آشوب)
برف ببارد
نم باران باشد
یا وسط خرما پزان تابستان
هیچ هوایی ، هوایت را از سرم نمیپراند
باور کن
حتی اگر در یخبندان ترین قرن بشریت تمام جهان قندیل ببندد
بازهم جرقه ی یاد تو
قلبم را وسط مرداد ماه می اندازد
و اگر تو نباشی
حتی در چله ی تابستان هم سرما خوردگی گریبانم را میگیرد
دلخوشی هایم همین است
کنار پنجره ی رو به برف
آهنگ مورد علاقه ات را برای صدمین بار پخش کنم
و یک بخاری بی احساس خوش باورانه ی بسوزد و
بسوزد و بسوزد
تا کمی از سرمای نبودت بکاهد
کاش بودی
زیر این پولک باران و کوران
آرزویم میتوانست یک جاده ی طولانی باشد
تا مقصد بی نهایت
که گرمای حضورت کمی از لرز تنم را بگیرد...
پوریا شُکرپور _(آشوب)
- ۱.۶k
- ۱۴ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط