ادامه پست قبل (قسمت 2 )
ادامه پست قبل (قسمت 2 )
همه از این آوا متعجب می شوند و از آقای دکتر توضیح می خواهند.
ایشان پاسخ می دهند که موسیقی ایرانی یک فلسفه، یک طرز تفکر و بیان امید و آرزوست.
انیشتین از آقای دکتر می خواهند که قطعه ی دیگری بنوازند.
پس از پایان این قطعه که عمدأ بلندتر انتخاب شده بود انیشتین که چشم هایش را بسته بود چشم هایش را باز کرد و گفت:
"دقیقا من هم همین را برداشت کردم و بعد بلند شد تا سفره ی هفت سین را ببیند..."
آقای دکتر تمام وسایل آزمایشگاه فیزیک را که نام آنها با "س" شروع می شد توی سفره چیده بود و یک تکه چمن هم از باغبان دانشگاه پرینستون گرفته بود.
بعد توضیح می دهد که این در واقع هفت چین یعنی 7 انتخاب بوده است.
تنها سبزه با "س" شروع می شود به نشانه ی رویش...
ماهی با "م" به نشانه ی جنبش،
آینه با "آ" به نشانه ی یکرنگی،
شمع با "ش" به نشانه ی فروغ زندگی و ...
همه متعجب می شوند و انیشتین می گوید آداب و سنن شما چه چیزهایی را از دوستی، احترام و حقوق بشر و حفظ محیط زیست به شما یاد می دهد.
آن هم در زمانی که دنیا هنوز این حرف ها را نمی زد و نخبگانی مثل انیشتین، بور، فرمی و دیراک این مفاهیم عمیق را درک می کردند.
یک کاسه آب هم روی میز گذاشته بودند و یک نارنج داخل آب قرار داده بودند.
آقای دکتر برای مهمانان توضیح می دهند که فلسفه ی این کاسه 10هزارسال قدمت دارد.
آب نشانه ی فضاست و نارنج نشانه ی کره ی زمین است و این بیانگر تعلیق کره زمین در فضاست.
انیشتین رنگش می پرد عقب عقب می رود و روی صندلی می افتد و حالش بد می شود.
از او می پرسند که چه اتفاقی افتاده؟
می گوید:
"ما در مملکت خودمان 200 سال پیش دانشمندی داشتیم که وقتی این حرف را زد کلیسا او را به مرگ محکوم کرد اما شما از 10هزار سال پیش این مطلب را به زیبایی به فرزندانتان آموزش می دهید.
علم شما کجا و علم ما کجا؟!"
خیلی جالب است که آدم به بهانه ی نوروز یا هر بهانه ی خوب دیگر، فرهنگ و اعتبار ملی خودش را به جهانیان معرفی کند.
"خاطرات مهندس ایرج حسابی"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سپاسگزاریم که متن را باز نشر می کنید.
همه از این آوا متعجب می شوند و از آقای دکتر توضیح می خواهند.
ایشان پاسخ می دهند که موسیقی ایرانی یک فلسفه، یک طرز تفکر و بیان امید و آرزوست.
انیشتین از آقای دکتر می خواهند که قطعه ی دیگری بنوازند.
پس از پایان این قطعه که عمدأ بلندتر انتخاب شده بود انیشتین که چشم هایش را بسته بود چشم هایش را باز کرد و گفت:
"دقیقا من هم همین را برداشت کردم و بعد بلند شد تا سفره ی هفت سین را ببیند..."
آقای دکتر تمام وسایل آزمایشگاه فیزیک را که نام آنها با "س" شروع می شد توی سفره چیده بود و یک تکه چمن هم از باغبان دانشگاه پرینستون گرفته بود.
بعد توضیح می دهد که این در واقع هفت چین یعنی 7 انتخاب بوده است.
تنها سبزه با "س" شروع می شود به نشانه ی رویش...
ماهی با "م" به نشانه ی جنبش،
آینه با "آ" به نشانه ی یکرنگی،
شمع با "ش" به نشانه ی فروغ زندگی و ...
همه متعجب می شوند و انیشتین می گوید آداب و سنن شما چه چیزهایی را از دوستی، احترام و حقوق بشر و حفظ محیط زیست به شما یاد می دهد.
آن هم در زمانی که دنیا هنوز این حرف ها را نمی زد و نخبگانی مثل انیشتین، بور، فرمی و دیراک این مفاهیم عمیق را درک می کردند.
یک کاسه آب هم روی میز گذاشته بودند و یک نارنج داخل آب قرار داده بودند.
آقای دکتر برای مهمانان توضیح می دهند که فلسفه ی این کاسه 10هزارسال قدمت دارد.
آب نشانه ی فضاست و نارنج نشانه ی کره ی زمین است و این بیانگر تعلیق کره زمین در فضاست.
انیشتین رنگش می پرد عقب عقب می رود و روی صندلی می افتد و حالش بد می شود.
از او می پرسند که چه اتفاقی افتاده؟
می گوید:
"ما در مملکت خودمان 200 سال پیش دانشمندی داشتیم که وقتی این حرف را زد کلیسا او را به مرگ محکوم کرد اما شما از 10هزار سال پیش این مطلب را به زیبایی به فرزندانتان آموزش می دهید.
علم شما کجا و علم ما کجا؟!"
خیلی جالب است که آدم به بهانه ی نوروز یا هر بهانه ی خوب دیگر، فرهنگ و اعتبار ملی خودش را به جهانیان معرفی کند.
"خاطرات مهندس ایرج حسابی"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سپاسگزاریم که متن را باز نشر می کنید.
۱.۹k
۲۷ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.