بهترین شب خوشی
بهترین شب خوشی
پارت هفتم
دکتر: آقای جئون خانمتون بهش استرس و نگرانی زیاد وارد شده و نباید خیلی توی جو هیجانی باشه باید ازشون دوری کنه و این خیل براش بهتره..
_:مرسی ممنونم
به بادیگاردایی که دم در اتاق بودن گفتم که دکتر. رو راهنمایی کنن
.... چند مین بعد
+:بیدار شدم دیدم تو اتاقمم بعد بیشتر که نگاه کردم جونگ کوک که نشسته بود پیشمو دید م....
_:ا/ت حالت خوبهه؟؟؟
+:آره خوبم ....اییییی......
_:چیشد؟؟
+:هیچی یکم درد دارم
_:اممم..... یه جیزی میخواستم بگم میخواستم بگم که بابت اون اتفاق ازت معذرت میخوام که بهت استرس وارد شد......
+:من خیل وقته بخشیدمت ولی ازت ناراحتم راستی دکتر چی گفت......؟؟
_:آها دکتر گفت بهت استرس وارد شده....
+:آها ممنونم
_:بغلش کردم پیشونیشو بوسیدم بهش گفتم.... حالا بخشیدی؟؟
+:ارهه......(با خنده)
آها راستی بابام چی شد؟؟
_:اهمم اون اتفاق که متل خیلی وقت پیشه ......
+:جونگ کوکی راستشو بگووو
.....خماریییی و 🤣
پارت هفتم
دکتر: آقای جئون خانمتون بهش استرس و نگرانی زیاد وارد شده و نباید خیلی توی جو هیجانی باشه باید ازشون دوری کنه و این خیل براش بهتره..
_:مرسی ممنونم
به بادیگاردایی که دم در اتاق بودن گفتم که دکتر. رو راهنمایی کنن
.... چند مین بعد
+:بیدار شدم دیدم تو اتاقمم بعد بیشتر که نگاه کردم جونگ کوک که نشسته بود پیشمو دید م....
_:ا/ت حالت خوبهه؟؟؟
+:آره خوبم ....اییییی......
_:چیشد؟؟
+:هیچی یکم درد دارم
_:اممم..... یه جیزی میخواستم بگم میخواستم بگم که بابت اون اتفاق ازت معذرت میخوام که بهت استرس وارد شد......
+:من خیل وقته بخشیدمت ولی ازت ناراحتم راستی دکتر چی گفت......؟؟
_:آها دکتر گفت بهت استرس وارد شده....
+:آها ممنونم
_:بغلش کردم پیشونیشو بوسیدم بهش گفتم.... حالا بخشیدی؟؟
+:ارهه......(با خنده)
آها راستی بابام چی شد؟؟
_:اهمم اون اتفاق که متل خیلی وقت پیشه ......
+:جونگ کوکی راستشو بگووو
.....خماریییی و 🤣
۳.۱k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.