برگشته فنجان دلم
برگشته فنجان دلم
روی ترنّم دست هائی
که در تاریکی می نویسند...
تاول زده
حرف های خیس منتظرم...
نه کسی که باشد
نه یادی و نه عطری...
و من به اعتبار ماه
تمام راه را
بی فانوس آمده بودم...
روی ترنّم دست هائی
که در تاریکی می نویسند...
تاول زده
حرف های خیس منتظرم...
نه کسی که باشد
نه یادی و نه عطری...
و من به اعتبار ماه
تمام راه را
بی فانوس آمده بودم...
۲۲۲
۲۴ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.