خبر خیر تو از نقل رفیقان سخت ا

خبـر خیر ِتو از نقل رفیقان سخت ا
حفظ ِحالات من و طعنه‌ی آنان سخت است

لحظه‌ی بغض نشد حفظ کنم چشمم را
در دل ابر نگهداری باران سخت است

کشتی ِ کوچک من هر چه که محکم باشد
جَستن از عرصه‌ی هول‌آور طوفان سخت است

ســاده عاشق شده‌ام ساده‌تر از آن رسوا
شهره‌ی شهر شدن با تو چه آسان سخت است

ای که از کوچه‌ی ما می‌گذری، معشوقه!
بی محلی سر این کوچه دوچندان سخت است

زیر باران که به من زل بزنی خواهی دید
فن تشخیص نم از چهره‌ی گریان سخت است

کاظم بهمنی
دیدگاه ها (۷۸)

تو اوج ِ شکوه هنر ِ " نصف ِ جهانی "یا شور و شعف در اثر " فرش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط