عاشقانه هایم را گذاشته بودم برای آخرین ماه تابستان

عاشقانه هایم را گذاشته بودم برای آخرین ماه تابستان ..
نمیدانستم شهریور عاشق تر است و این گونه با عجله به سمت معشوقه اش پاییز گام بر میدارد..
عاشقی در شهریور ماه مثل نماز آخر وقت است..
دلت آرام میشود اما از ترس حرکت عقربه ها گاهی حساب کار از دستت در میرود و از یک جایی به بعد میبینی زمان به پایان رسیده و تو آخرین سلام تا ابد در دلت می ماند ...

#نرگس_حریری
دیدگاه ها (۴)

گاهی هیچ چیزی برای از دست دادن ندارم ،لم میدهم و به بدبختیها...

kimia:یه روز صبح از خواب بلند میشی و متوجه میشی هیچ حسی به گ...

"چیزی نیست" کلمه ایست، که آن را میگوییم...وقتی که درونمان،لب...

آنقدرحرف دارم برای نگفتن...که صدایم رابالاببرم،فریاد بزنم؛آن...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط