میروم

میروم..
از همه‌ی خاطراتت میروم.
توهم برو. راستش بودنت در خاطراتم و نبودنت در زندگی‌ام کمی روزانگی‌ام را تلخ کرده ..
از کنارم که بی‌رحمانه رفتی از خاطرات و خیالاتم هم همانطور برو
طوری که دیگر پاهایت از برگشتن خجالت بکشند
میروم..
ولی به همه میگویم روزی مردی را دوست داشتم که حواسش نبود به دوست داشتنهایم
روزی جانِ دلی داشتم که جانِ دلی داشت
به همه میگویم روزی قلبم برای کسی تندتر از بقیه میتپید
روزی عاشق بودم و عشقم چون و چرا نداشت ..
میروم..
میگویم میروم و مردانه پای حرفم می‌ایستم
ولی آنطور که تو ایستادی پای دوست‌ داشتنهایت نه ..
کمی محکم‌تر. کمی زنانگی قاطی‌اش میکنم
دلتنگی‌ها را به جان میخرم و میروم
رفتن‌هایم را باور کن همانقدر احمقانه که من باورت کردم
میروم و بازگشتی در کار نیست
اما به همه میگویم روزی دلم در دستهای کسی بود که آدم بود برایم اما حوایش نبودم ..!

#پگاه_صنیعی
دیدگاه ها (۳)

شیشه ماشینو داد پایین!گفت ببین هوا رو!ببین چه بارونی میاد ای...

بااینکه همه عمرمراکشت خیالتهرآنچه گرفتی ز من وعشق حلالت...

ابتدا فکر می کردمشاید یک اتفاق ساده باشدتا اینکهبعد از او هی...

قول بده ک تاتهش میمونی پیشممنم همونی میشم ک گفتی آرزوته

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط