اخـرالـــزمـان وامـام مـــــهدے عـج
#اخـرالـــزمـان_وامـام_مـــــهدے_عـج
2⃣
به تعبیر «رنه گنون » در کتاب «آخرالزمان یا عصر سیطره کمیت » دوران دجال نهایت ظلم و شر است، ولی امر شر و منحوس ناپایدار و موقت است - هر چند که نمی توانست جز آنچه واقعا هست چیز دیگری باشد - و فقط جنبه خیر و سعادت که پایایی و قطعیت دارد و به سامان می رسد، به قسمی که محال است سرانجام غالب نشود.
نگاهی به دردها و آلام بشر اندیشمند امروز و غربت او در زوال فطرت پاک آدمی چنین می نمایاند که در میان همه خواسته های ضد و نقیضش، امروز یکی هست که همه در آن مشترکند. همه اقوام و ملل و رژیمهای سیاسی یکصدا خواهان «آزادی »اند. آزادی برابر با حضور ضرورت حقیقت در وجود آدمی. «آزادی »ای که جوهر انسان مختار است و امکان عروج او را فراهم می آورد. آزادی رهایی بخش [3] و مقوم اندیشه و حکمت. رهایی انسانی که می خواهد خودش باشد، رها از گناه و رها از شرارت. آزادی اصیل و واقعی که نهفته در اطاعت حق است. از این رو دستیابی به سعادت به معنای دستیابی به رحمت و عدالتی است که خداوندآن را مقررکرده است.
زندگی در جهانی متعالی است که در آن آدمی به کمال حقیقی و واقعی اش برسد، و از اندوه و اضطراب پنهان (aneiety) که می داند نمی تواند امنیت حقیقی را با سازمان دادن به زندگی شخصی و اجتماعی به دست آورد. وقایع و مقدراتی وجود دارند که آدمی نمی تواند آنها را در زیر قدرت خود بگیرد. نمی تواند کارهای خود را دوام بخشد، زندگی اش زودگذر است و فرجام آن مرگ. هیچگونه امنیت متاثر از اراده بشر وجود ندارد و دقیقا همین نگرانی اصیل است که باعث می شود انسانها با تمام وجود در آرزوی امنیت باشند. [4] .
چرا امروز که فن آوری و توانایی بشر نسبت به قرون گذشته و دهه های قبل پیشرفت چشمگیر و غیر قابل مقایسه ای نموده است و مباحثی همچون دموکراسی، قانون، حقوق بشر، جامعه مدنی و... بمراتب بیش از گذشته با ابتنای به تحلیلها و فلسفه های گوناگون مطرح می شود، با این همه در غرب پیشرفته و فرهیخته سخن از هبوط آدمی، ظهور نیست انگاری و بلایا و مصائب جهانی، سر در گمی بی پایان آدمی در ساختار و دستور زبان و واژه های کلامی، مجهول انگاری جهان، پیچیدگی روزافزون شناخت هستی و دور از دسترس شدن تدریجی آن، افزایش مستمر تراژدی بشری، حاکمیت روز افزون عقلانیت ابزاری، از دست رفتن آخرین رمق حیات معنوی جهان و تبدیل شدن انسان به توده ها (Mass)، عصر غیبت ساحت قدس و فرا رسیدن زمانه شب عالم و... می شود؟
آیا در نظم کنونی ارباب و رعیتی مدرن! شوریدگی اندیشه بشری و تلاطم بی وقفه روان او، در بازار پر ازدحام مکاتب فلسفی، روانشناسی، مردم شناسی، جامعه شناسی و... و افزایش سهمگین میل به قدرت و استیلای بر دیگران و تعارضات و مناقشات بی معنا و... و نهایتا سرخوردگی از همه چیز، رو به فزونی نیست؟
- - - - - - - - - - - - - -
📋 مـطالـب کـانـال را بـراے دوسـتان وگـروهـهاے خـود ارسـال کنـــــید 🌹
~~~~~~~~~~~~~
⛅ ️ أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج ⛅ ️
★☆★☆★☆★☆★
⇱ ڪلیــک ڪنــید ⇩⇩⇩
https://telegram.me/joinchat/CeNg8D7sYoQFmKGdkycS0w
☆★☆★☆★☆★☆
2⃣
به تعبیر «رنه گنون » در کتاب «آخرالزمان یا عصر سیطره کمیت » دوران دجال نهایت ظلم و شر است، ولی امر شر و منحوس ناپایدار و موقت است - هر چند که نمی توانست جز آنچه واقعا هست چیز دیگری باشد - و فقط جنبه خیر و سعادت که پایایی و قطعیت دارد و به سامان می رسد، به قسمی که محال است سرانجام غالب نشود.
نگاهی به دردها و آلام بشر اندیشمند امروز و غربت او در زوال فطرت پاک آدمی چنین می نمایاند که در میان همه خواسته های ضد و نقیضش، امروز یکی هست که همه در آن مشترکند. همه اقوام و ملل و رژیمهای سیاسی یکصدا خواهان «آزادی »اند. آزادی برابر با حضور ضرورت حقیقت در وجود آدمی. «آزادی »ای که جوهر انسان مختار است و امکان عروج او را فراهم می آورد. آزادی رهایی بخش [3] و مقوم اندیشه و حکمت. رهایی انسانی که می خواهد خودش باشد، رها از گناه و رها از شرارت. آزادی اصیل و واقعی که نهفته در اطاعت حق است. از این رو دستیابی به سعادت به معنای دستیابی به رحمت و عدالتی است که خداوندآن را مقررکرده است.
زندگی در جهانی متعالی است که در آن آدمی به کمال حقیقی و واقعی اش برسد، و از اندوه و اضطراب پنهان (aneiety) که می داند نمی تواند امنیت حقیقی را با سازمان دادن به زندگی شخصی و اجتماعی به دست آورد. وقایع و مقدراتی وجود دارند که آدمی نمی تواند آنها را در زیر قدرت خود بگیرد. نمی تواند کارهای خود را دوام بخشد، زندگی اش زودگذر است و فرجام آن مرگ. هیچگونه امنیت متاثر از اراده بشر وجود ندارد و دقیقا همین نگرانی اصیل است که باعث می شود انسانها با تمام وجود در آرزوی امنیت باشند. [4] .
چرا امروز که فن آوری و توانایی بشر نسبت به قرون گذشته و دهه های قبل پیشرفت چشمگیر و غیر قابل مقایسه ای نموده است و مباحثی همچون دموکراسی، قانون، حقوق بشر، جامعه مدنی و... بمراتب بیش از گذشته با ابتنای به تحلیلها و فلسفه های گوناگون مطرح می شود، با این همه در غرب پیشرفته و فرهیخته سخن از هبوط آدمی، ظهور نیست انگاری و بلایا و مصائب جهانی، سر در گمی بی پایان آدمی در ساختار و دستور زبان و واژه های کلامی، مجهول انگاری جهان، پیچیدگی روزافزون شناخت هستی و دور از دسترس شدن تدریجی آن، افزایش مستمر تراژدی بشری، حاکمیت روز افزون عقلانیت ابزاری، از دست رفتن آخرین رمق حیات معنوی جهان و تبدیل شدن انسان به توده ها (Mass)، عصر غیبت ساحت قدس و فرا رسیدن زمانه شب عالم و... می شود؟
آیا در نظم کنونی ارباب و رعیتی مدرن! شوریدگی اندیشه بشری و تلاطم بی وقفه روان او، در بازار پر ازدحام مکاتب فلسفی، روانشناسی، مردم شناسی، جامعه شناسی و... و افزایش سهمگین میل به قدرت و استیلای بر دیگران و تعارضات و مناقشات بی معنا و... و نهایتا سرخوردگی از همه چیز، رو به فزونی نیست؟
- - - - - - - - - - - - - -
📋 مـطالـب کـانـال را بـراے دوسـتان وگـروهـهاے خـود ارسـال کنـــــید 🌹
~~~~~~~~~~~~~
⛅ ️ أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج ⛅ ️
★☆★☆★☆★☆★
⇱ ڪلیــک ڪنــید ⇩⇩⇩
https://telegram.me/joinchat/CeNg8D7sYoQFmKGdkycS0w
☆★☆★☆★☆★☆
۲.۷k
۰۲ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.