وقتی بهت قول داده بود که تحریک نشه ولی

وقتی بهت قول داده بود که تحریک نشه ولی....

پارت1🌖


ا.ت:ای خدااااااااا جونگکوک دست از سرم بردار میرم زود میام بخدا قول میدم
کوک:نه نه نه همین که گفتم دیگه
ا.ت:کوک اگر الان تو بیایی تهیونگ هم بدون تو نمیمونه کره اونم میاد دوباره نامجون هم میخواد بیاد دوباره جین بدون نامجون جایی نمیمونه جینم میاد جیهوپ هم وابسته به جینه اونم میاد دوباره اگر تهیونگ بیاد جیمین هم میاد دوباره یونگی بدون جیمین آب هم نمیخوره اونم میاد دیگه سفر یک نفره ی من میشه هشت نفره بزار برم زود میام
کوک:خوب اونا هم هیونگ هامن بزار بیان تازه چند نفره بیشتر خوش میگذره الانم من با نامجون هیونگ میگم که به بقیه بگه شاید امدن
ا.ت:کوک من بگم نمیرم راضی میشی
کوک:نه عزیزم یا منم میام یا نمیری
ا.ت:خوب باشه توهم بیا ولی شرط داره
کوک:چه شرطی
ا.ت:هرچی باشه قبول میکنی
کوک:اره
ا.ت:پس قول بده میریم اونجا کاری بهم نداشته باشه البته قول بدی نه باهام کاری بکنی نه تحریک بشی اون دیkتت بگو تحمل کنه به من ربطی نداره
کوک:چند روز میریم اونجا
ا.ت:نزدیک ۲ هفته
کوک:اخه زیاد من نمیتونم
ا.ت:دیگه خود دانی میخواهی قبول کن توهم بیا...
پارت دو و سه داخل کامنتا