رمان اوشینوکو ساخت خودم
رمان اوشینوکو ساخت خودم💜
پارت اول:
یه روز کانا میره بیرون تا لباس بخره
دید که یه بستنی فروشی اونجاست
با خودش گفت:بزار برای خودمو روبی و ممچو و اکوا بستنی بخرم.
وقتی رفت یه نفر پشتش بود. حالا اون شخص کی بود؟
وقتی بستنی هارو خرید(خانوادگی بود) مرده هیچی نخرید و کانا رو
تقلید میکرد.
ادامه دارد...
چطوره؟
پارت اول:
یه روز کانا میره بیرون تا لباس بخره
دید که یه بستنی فروشی اونجاست
با خودش گفت:بزار برای خودمو روبی و ممچو و اکوا بستنی بخرم.
وقتی رفت یه نفر پشتش بود. حالا اون شخص کی بود؟
وقتی بستنی هارو خرید(خانوادگی بود) مرده هیچی نخرید و کانا رو
تقلید میکرد.
ادامه دارد...
چطوره؟
- ۲.۶k
- ۲۵ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط