تیر بر مشک زدند و زجفا خندیدند

تیر بر مشک زدند و زجفا خندیدند

یک صدا در همه کرب و بلا خندیدند

 

تا بسوزد جگر فاطمه و ام بنین

پایکوبان همه با ساز و نوا خندیدند

 

تا که زیبایی چشم قمر از هم پاشید

همره حرمله اولاد زنا خندیدند

 

سر او خورد شد از ثقل عمود آهن

تا که دیدند سرش گشت دو تا خندیدند

 

تا شنیدند حسین انکسر ظهری گفت

به زمین خوردن شاه شهدا خندیدند

 

ضمن تبریک به هم سوی حرم می رفتند

قوم محروم زشرم و ز حیا خندیدند

 

وقت پاره شدن گوش یتیمان حرم

ناکسان بی خبر از قهر خدا خندیدند
دیدگاه ها (۳)

سلام دوستان دیشب که بنده برای زیارت وداع حدود ساعت 2ب بعد رف...

یا حسین( علیه السلام)

یا حسین (علیه السلام)

نبار بارون .... نبار بارونروز عاشورا کجا بودی ها کجا بودییاح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط