تمام این مدت می توانستم

تمامِ این مدت می توانستم
عاشقِ هر رهگذری که می آید
بشوم...

و هیچ خیالی هم از تو
در سرم نپرورانم...

من می توانستم
دوست داشتن را توکِ زبانم بنشانم...
و با هر لبخندی
دهان باز کنم و بگویم :
راستی ! من دوستت دارم !!!

من می توانستم دلم را...
تکه تکه کنم و هر تکه اش را
جایی جای بگذارم !!!

می بینی ؟ من می توانستم
نغمه ی عاشقم عاشقم را
دور تا دورِ این دنیا...
رقصان زمزمه کنم...

اما "تو" ...
لعنت به این تو !
که هرکه هم که آمد
به حرمتِ جایِ پایِ تو
بر رویِ چشمانِ منتظرِ من
سر خم کرد و به ادایِ احترام
نماند ! نه که نخواهد بماند نه !
تو نگذاشتی...

بس که از این زبان وامانده
در نمی آمد چند کلامِ دلبرانه !
.تمامِ این سال ها می توانستم
نمانم ...
اما ماندم تنها پایِ تو
من ماندم تااگر هم نیامدی
دنیا ببیند این حوالی می شود
هر روز و هرثانیه دل را حراجِ هر
شیرین زبانی نکرد!!!

می شود دل را قربانی هر عزیزم و جانم و دوستت دارم نکرد...
دیدگاه ها (۳)

مردها هم گاهی بی کس می شوند ...وقتی جستجو می کنند نگاهِ آشنا...

آﺩﻣﺎﯼ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻋﺎﺷﻖ میشن …ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺣﺴﺎﺳ...

هی می گویند تو آدم سابق نیستیآدم که یک غلط را هزار بار تکرار...

من دوستت دارم را به زبان زیاد شنیده امشما دور و برتان جایی س...

‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ "دلم برایت تنگ شده است، به اندازه تمام ستا...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

تو... قشنگترين عامل تپش قلب منی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط