دست هایم را کـه: بگیری، با هم یک جاده
دستهایم را کـه: بگیری، با هم یک جاده
میکشیم میانِ فصل گل یخ و
همیشه بهارها فکری میکنیم برای اندوهِ
نهفته پنهاندر آوازِ کبوترهاو رودخانه جا
مانده از دریا را... دستها را باید...
میکشیم میانِ فصل گل یخ و
همیشه بهارها فکری میکنیم برای اندوهِ
نهفته پنهاندر آوازِ کبوترهاو رودخانه جا
مانده از دریا را... دستها را باید...
۵۱
۱۷ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.