فکر میکنم عادی شدن با یک شیب ملایم بیرحم اتفاق میوفته

فکر میکنم عادی شدن، با یک شیب ملایمِ بی‌رحم اتفاق میوفته. اینکه نشنیدنِ صدات دیگه مثلِ اوایل اذیتم نکنه.اینکه دیدن هر روزه‌ات نیازِ جونم نباشه و بدونِ نق زدن تحمل کنم. اینکه وقتی صدات میزنم بگی "بله" و برام اهمیت نداشته باشه که از شنیدنش بیزارم. عادی شدن عمیق ترین ترسِ منه. زجر آورترین اعترافِ منه!


#دلنویس_شخصی



گاهى دور شو از كسى كه
قدر محبت تو را نمیداند.
دور شو تا جاى خالى احساست را لمس كند
بگذار روزهاى بدون تو را ببيند و بداند
كه محبت‌هاى بى پاسخ قهرشان می‌گيرد،
آنقدر كه ديگر خودشان را
تكرارِ آدم‌هاى نالايق نمى‌كنند!

#نازیلا_زارع 🌱💛

#دلنوشته_ناب
#حرفهای_ناگفته


#Setareh_baroon
#Hamisheh_sabz
#Mistress_of_the_Moon
دیدگاه ها (۰)

به چشمهایم نگاه کرد و پرسیداز کدام جنگ برگشته‌ای؟!گفتم:از جن...

میونه یه دشته لخت زير خورشید کويرمونده یک مرداب پیر توویه دس...

اگر شکستند ما را هزار جوانه از بریدگی‌های ما بیرون می‌زند . ...

نگفت دوستت دارم اما نوشت:عزیزم، غمِ تو مرا غمگین می‌کند .#عا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط