دل را بداهه های لبت بیقرار کرد
دل را بداهه های لبت بیقرار کرد
بعد از تو، خنده از غزلِ من فرار کرد
تک بیتهای نغز تو روزی که جمع شد
اندوه را به دفترِ شعرم قطار کرد
پاییز، مهرِ پاکِ تو، در دل جوانه زد
این سرو را به مزرعه، بی برگ و بار کرد
قرآن نشست از لبِ تو، در میانِ جان
صوتِ خوشت چه با دلِ این نابکار کرد!
شالی که روی گردنِ تو حلقه بسته است
حسرت، به جانِ شاعرِ بی اختیار کرد
دلها اسیرِ دیدنِ رخسار دلبرند
ما را ندیده عشق و جنون داغدار کرد🍂
بعد از تو، خنده از غزلِ من فرار کرد
تک بیتهای نغز تو روزی که جمع شد
اندوه را به دفترِ شعرم قطار کرد
پاییز، مهرِ پاکِ تو، در دل جوانه زد
این سرو را به مزرعه، بی برگ و بار کرد
قرآن نشست از لبِ تو، در میانِ جان
صوتِ خوشت چه با دلِ این نابکار کرد!
شالی که روی گردنِ تو حلقه بسته است
حسرت، به جانِ شاعرِ بی اختیار کرد
دلها اسیرِ دیدنِ رخسار دلبرند
ما را ندیده عشق و جنون داغدار کرد🍂
- ۲۲۰
- ۱۷ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط