شبها میگیرد دلم یاد تو را ...
شبها ڪـہ میگیرد دلم ، یاد تو را تن میڪنم
تنها بـہ یاد بودنت ، احساس بودن میڪنم
خود را بغل میگیرمو از بین این دیوار ها
تنها بـہ شوق یاد تو ، سوداے رفتن میڪنم
وقتے ڪـہ جاے خالے ات ، خود را نمایان میڪند
من در هجوم اشڪها ، احساس مردن میڪنم
ڪم دارد آغوش تو را ، این دستهاے خستـہ ام
دور از هم آغوشے تو ، حس بریدن میڪنم
این فڪرهاے لعنتے ، این خاطرات گم شدہ
آخر ڪجاے این جهان ، باید تو را پیدا ڪنم
این بغضهاے تو بـہ تو ، این اشڪهاے خود بـہ خود
تا ڪے من این اندوہ را ، بے تو تحمل میکنم
تنها بـہ یاد بودنت ، احساس بودن میڪنم
خود را بغل میگیرمو از بین این دیوار ها
تنها بـہ شوق یاد تو ، سوداے رفتن میڪنم
وقتے ڪـہ جاے خالے ات ، خود را نمایان میڪند
من در هجوم اشڪها ، احساس مردن میڪنم
ڪم دارد آغوش تو را ، این دستهاے خستـہ ام
دور از هم آغوشے تو ، حس بریدن میڪنم
این فڪرهاے لعنتے ، این خاطرات گم شدہ
آخر ڪجاے این جهان ، باید تو را پیدا ڪنم
این بغضهاے تو بـہ تو ، این اشڪهاے خود بـہ خود
تا ڪے من این اندوہ را ، بے تو تحمل میکنم
- ۱.۵k
- ۲۶ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط