Oblivion of the mafia part 12
یونگ سو ترسید
یونگ سو: معذرت میخوام سومین و معذرت میخوام سوک یونگ
جیمین: حالا گم شو برو
دویید رف
تهیونگ: حالت خوبه
سومین: اره مرسی
تهیونگ بیا بریم
سومین: بریم
جیمین و سوک یونگ سوار یه ماشین
تهیونگ و سومین سوار یه ماشین دیگه
رفتن
مینهو: اوهه دوس پسراشونم از راه رسیدن
هیون: گاله رو میبندی یا گل بگیرم
مینهو: دو روز نیومده ادم شده
یه دفعه بادیگارد هیون اومد
بادیگارد: خانم سو پدرتون شما رو دعوت به یه شام کردن
هیون: بش بریم
سومین حالش بد شد زدن کنار
تهیونگ: خوبی
سومین: خ... وبم بریم تو پارک نفسم بند اومد
رفتن نشستن
تهیونگ: اون دختره کی بود تا حسابشو برسم
سومین:نمی خواد به رخم بکشی قدرتتو اوه اوه(مثلا سرفه)
تهیونگ: بزیم بیمارستان زود باش
سومین: گفتم نمی خوام فقط یکم حالم بده تو که نمی فهمی من چه حالی دارم هق هق(مثلا گریه)
سومین: وقتی بهت بگن بی پدر و مادر بهت بگن یتیم خیلی حس بدیه تو هم که نمی فهمی تو ناز و نعمت پیش پدر و مادرت بزرگ شدی
جیمین و سوک یونگم رسیدن زدن کنار
سوک یونگ: اونیییی حالت خوبه
جیمین: چی شده
تهیونگ: هیچی
سوک یونگ: خوبی
سومین: اره خوبم هیچی نیس
تهیونگ: بریم بیمارستان
سومین: گفتم نمی خواد فقط می خوام برم خونه
جیمین: سوار شین بریم
سوار شدن رفتن
و بعدش که رسوندن اونا هم رفتن خونشون
صب شد
گوشی سوک یونگ زنگ خورد
سوک یونگ: الو
هیون: سلام
سوک یونگ: سلام هیون خوبی
هیون: مرسی خودت خوبی مینی چیکار میکنه بهش زنگ زدم جواب نداد
سوک یونگ: حالش که من نمیدونم ولی فک کنم خوبه
.. خانم سو صبحانه حاظر
هیون: من باید برم ظهر می بینمتون
سوک یونگ: باشه
قطع کرد
سوک یونگ: سومینااااااااا بیدار شووو
سومین: اهههه ولم کن خوابم میاد
سوک یونگ: اصلا... ابدا.. راه نداره
سومین: تلو قدا شوک یونگا بشال بقابم
سوک یونگ: خودتو برام لوس نکن باتو نرم باکی برم بعدش ما ساعت 10 کلاس داریم و بعدش تا ساعت 2 که یه کلاس دیگه داریم باید بریم یه حسابو هک کنیم
سومین: پوفف باشع
قبونتون بشم سریع شرطا رو انجام دادین🥰🥰
شرطا
7لایک
4 کامنت
3 بار منم قبونتون بشم🫠🫠
شبتون بخیر 😘
یونگ سو: معذرت میخوام سومین و معذرت میخوام سوک یونگ
جیمین: حالا گم شو برو
دویید رف
تهیونگ: حالت خوبه
سومین: اره مرسی
تهیونگ بیا بریم
سومین: بریم
جیمین و سوک یونگ سوار یه ماشین
تهیونگ و سومین سوار یه ماشین دیگه
رفتن
مینهو: اوهه دوس پسراشونم از راه رسیدن
هیون: گاله رو میبندی یا گل بگیرم
مینهو: دو روز نیومده ادم شده
یه دفعه بادیگارد هیون اومد
بادیگارد: خانم سو پدرتون شما رو دعوت به یه شام کردن
هیون: بش بریم
سومین حالش بد شد زدن کنار
تهیونگ: خوبی
سومین: خ... وبم بریم تو پارک نفسم بند اومد
رفتن نشستن
تهیونگ: اون دختره کی بود تا حسابشو برسم
سومین:نمی خواد به رخم بکشی قدرتتو اوه اوه(مثلا سرفه)
تهیونگ: بزیم بیمارستان زود باش
سومین: گفتم نمی خوام فقط یکم حالم بده تو که نمی فهمی من چه حالی دارم هق هق(مثلا گریه)
سومین: وقتی بهت بگن بی پدر و مادر بهت بگن یتیم خیلی حس بدیه تو هم که نمی فهمی تو ناز و نعمت پیش پدر و مادرت بزرگ شدی
جیمین و سوک یونگم رسیدن زدن کنار
سوک یونگ: اونیییی حالت خوبه
جیمین: چی شده
تهیونگ: هیچی
سوک یونگ: خوبی
سومین: اره خوبم هیچی نیس
تهیونگ: بریم بیمارستان
سومین: گفتم نمی خواد فقط می خوام برم خونه
جیمین: سوار شین بریم
سوار شدن رفتن
و بعدش که رسوندن اونا هم رفتن خونشون
صب شد
گوشی سوک یونگ زنگ خورد
سوک یونگ: الو
هیون: سلام
سوک یونگ: سلام هیون خوبی
هیون: مرسی خودت خوبی مینی چیکار میکنه بهش زنگ زدم جواب نداد
سوک یونگ: حالش که من نمیدونم ولی فک کنم خوبه
.. خانم سو صبحانه حاظر
هیون: من باید برم ظهر می بینمتون
سوک یونگ: باشه
قطع کرد
سوک یونگ: سومینااااااااا بیدار شووو
سومین: اهههه ولم کن خوابم میاد
سوک یونگ: اصلا... ابدا.. راه نداره
سومین: تلو قدا شوک یونگا بشال بقابم
سوک یونگ: خودتو برام لوس نکن باتو نرم باکی برم بعدش ما ساعت 10 کلاس داریم و بعدش تا ساعت 2 که یه کلاس دیگه داریم باید بریم یه حسابو هک کنیم
سومین: پوفف باشع
قبونتون بشم سریع شرطا رو انجام دادین🥰🥰
شرطا
7لایک
4 کامنت
3 بار منم قبونتون بشم🫠🫠
شبتون بخیر 😘
۵.۲k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.