سینه ام میتپد از وحشت دیر آمدنت...
سینه ام میتپد از وحشت دیر آمدنت...
من مجال دگرم نیست بگو صبر کنم یابروم...
چشم در راه تو خشکید و نمی آیی تو...
شده این باور تندیس بگو صبر کنم یا بروم...
غرقه در حسرت دیدار بمانم یا نه...
دیگر این شرم روا نیست بگو صبر کنم یا بروم...
گور وحشت دگر این بار مرا خوانده بکام...
چاره ام نیست نیایی بگوصبر کنم یا بروم...
دیگر از جان شده ام سیر ببین من رفتم...
دم آخر چه کنم صبر کنم یا بروم....
#F
@,,,,D
من مجال دگرم نیست بگو صبر کنم یابروم...
چشم در راه تو خشکید و نمی آیی تو...
شده این باور تندیس بگو صبر کنم یا بروم...
غرقه در حسرت دیدار بمانم یا نه...
دیگر این شرم روا نیست بگو صبر کنم یا بروم...
گور وحشت دگر این بار مرا خوانده بکام...
چاره ام نیست نیایی بگوصبر کنم یا بروم...
دیگر از جان شده ام سیر ببین من رفتم...
دم آخر چه کنم صبر کنم یا بروم....
#F
@,,,,D
۶۳۲
۲۷ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.