به شکوفه به صبحدم به نسیم

به شکوفه به صبحدم به نسیم
به بهاری که میرسد از راه
چند
روز دگر به ساز و سرود
ما که دلهایمان زمستان است
ما که خورشیدمان نمی خندد
ما که باغ و بهارمان پژمرد
ما که پای امیدمان فرسود
ما که در پیش چشم مان رقصید
این همه دود زیر چرخ کبود
سر راه شکوفه های بهار
گر به سر می دهیم با دل شاد
گریه شوق با تمام وجود
سالها می رود که از این دشت
بوی گل یا پرنده ای نگذشت
دیدگاه ها (۲)

جواب چیه؟

:|

#shoes

#boot

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط