سناریو از مای هیرو آکادمی
برین حال کنین طولانی نوشتم موضوع: اگر بهشون به شوخی بگی دیگه دوست ندارم
کاراکتر ها: ایزوکو، کاتسوکی، شوتو، کریشیما
ایزوکو:
ا/ت:ام ایزوکو... باید یه چیزی بهت بگم
ایزوکو با یه لبخند نگات میکنه: بله ا/ت چان؟
ا/ت: من.... من... دیگه ازت خوشت نم.. نمیاد. دیگه دوست.... دوست ندارم
ایزوکو: پس، دیگه... دیگه.. میخوای باهم.....
بغضش میشکنه و شبیه به یه ابر بهاری گریه میکنه(بچه ی منو با کریه میندازیییی😑💥)
ا/ت:وای ایزوکو گوه خوردم گریه نکن تروخودا شوخی کردم
اشکاشو پاک میکنه: پس دیگه باهم کات نمیکنیم نه🥺
ا/ت: نع
کاتسوکی:
ا/ت: کاتسوکی... دیگه دوست ندا....
کاتسوکی: اها باشه.... تا دو دقیقه پیش که عشقت بودم...
تو:😐آم..... دیگه نظرم تغییر کرد... از یه نفر دیگـ....
کاتسوکی: ببند دهنتو..... تو مال منی نه کس دیگه ای!
تو:*خر ذوق شدن*
شوتو:
ا/ت: تودوروکی
شوتو: تودوروکی؟ مگه شوتو نبودم؟
ا/ت: موضوع همینه... دیگه دوست ندارم!
شوتو: چی؟
تو: گفتم نشنیدی دیگه دوست ندارم(ای سلیطه)
شوتو:باشه.. اگر دیگه دوست نداری... مجبور نیستی..
شبیه به یه گربه شده بود که هر لحظه امکان داشت گریه کنه
تو:شوتو... شوتو جونم... شوحی بود گریه نکنی ها اشتباه کردم من بیشتر از هر کسی دوست دارم!
کریشیما:
ا/ت: کریشیما، دیگه دوست ندارم از یکی دیگه خوشم میاد
کریشیما:جدی؟ چقدر سری.... عجیبه
تو:آره من کاملا جدیم
کریشیما: اها اونوقت اون کیه؟
تو:...... عه.... دن.. دنکی
کریشیما: باشه عزیزم تگر دوسش داری برو پیشش اما همین پنج دقیقه پیش داشتی بهش میگفتی مردک هیز😊
تو:............
این درخواستی از یکی از دوستای مدرسم هست
کاراکتر ها: ایزوکو، کاتسوکی، شوتو، کریشیما
ایزوکو:
ا/ت:ام ایزوکو... باید یه چیزی بهت بگم
ایزوکو با یه لبخند نگات میکنه: بله ا/ت چان؟
ا/ت: من.... من... دیگه ازت خوشت نم.. نمیاد. دیگه دوست.... دوست ندارم
ایزوکو: پس، دیگه... دیگه.. میخوای باهم.....
بغضش میشکنه و شبیه به یه ابر بهاری گریه میکنه(بچه ی منو با کریه میندازیییی😑💥)
ا/ت:وای ایزوکو گوه خوردم گریه نکن تروخودا شوخی کردم
اشکاشو پاک میکنه: پس دیگه باهم کات نمیکنیم نه🥺
ا/ت: نع
کاتسوکی:
ا/ت: کاتسوکی... دیگه دوست ندا....
کاتسوکی: اها باشه.... تا دو دقیقه پیش که عشقت بودم...
تو:😐آم..... دیگه نظرم تغییر کرد... از یه نفر دیگـ....
کاتسوکی: ببند دهنتو..... تو مال منی نه کس دیگه ای!
تو:*خر ذوق شدن*
شوتو:
ا/ت: تودوروکی
شوتو: تودوروکی؟ مگه شوتو نبودم؟
ا/ت: موضوع همینه... دیگه دوست ندارم!
شوتو: چی؟
تو: گفتم نشنیدی دیگه دوست ندارم(ای سلیطه)
شوتو:باشه.. اگر دیگه دوست نداری... مجبور نیستی..
شبیه به یه گربه شده بود که هر لحظه امکان داشت گریه کنه
تو:شوتو... شوتو جونم... شوحی بود گریه نکنی ها اشتباه کردم من بیشتر از هر کسی دوست دارم!
کریشیما:
ا/ت: کریشیما، دیگه دوست ندارم از یکی دیگه خوشم میاد
کریشیما:جدی؟ چقدر سری.... عجیبه
تو:آره من کاملا جدیم
کریشیما: اها اونوقت اون کیه؟
تو:...... عه.... دن.. دنکی
کریشیما: باشه عزیزم تگر دوسش داری برو پیشش اما همین پنج دقیقه پیش داشتی بهش میگفتی مردک هیز😊
تو:............
این درخواستی از یکی از دوستای مدرسم هست
۶.۹k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.