گفتم: میری ؟
گفتم: میری ؟
گفت : آره..
گفتم : منم بیام ؟
گفت : جایی که من میرم جای 2 نفره نه 3 نفر !
گفتم : برمی گردی ؟
فقط خندید...
اشک توی چشمام حلقه زد
سرمو پایین انداختم...
دستشو زیر چونم گذاشت و سرمو بالا آورد
گفت : میری ؟
گفتم : آره
گفت : منم بیام ؟
گفتم : جایی که من میرم جای 1 نفره نه 2 نفر !
گفت : برمی گردی ؟
گفتم : جایی که میرم راه برگشت نداره !
من رفتم... اونم رفت... ولی اون مدتهاست که برگشته
و با اشک چشماش خاک مزارمو شستشو میده...
#13
گفت : آره..
گفتم : منم بیام ؟
گفت : جایی که من میرم جای 2 نفره نه 3 نفر !
گفتم : برمی گردی ؟
فقط خندید...
اشک توی چشمام حلقه زد
سرمو پایین انداختم...
دستشو زیر چونم گذاشت و سرمو بالا آورد
گفت : میری ؟
گفتم : آره
گفت : منم بیام ؟
گفتم : جایی که من میرم جای 1 نفره نه 2 نفر !
گفت : برمی گردی ؟
گفتم : جایی که میرم راه برگشت نداره !
من رفتم... اونم رفت... ولی اون مدتهاست که برگشته
و با اشک چشماش خاک مزارمو شستشو میده...
#13
۳.۳k
۱۷ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.