وقتی به مامانم میگم مامان ...حوصلممم:

وقتی به مامانم میگم مامان ...حوصلممم:

مامانم: خب خب باشو ببینم درسات چیه ریاضی چند تا سوال بهت بدم، فیزیک ازت بپرسم . میگم تو الان شیمی و دینی رو بلدی ؟

من: ام .... راستش حالا که فکر می کنم کلی کار دارم حوصلمم تازه سر نرفته

مامانم: گفتم بیا ازت شیمی و دینی بپرسمممم.

ذهن من: چرا همچین حرفی زدییی اسکلللل الان بدبخت می شیم اشغال عوضییی

من: با...ا..شه مامان

ذهن من و قلب من: بریم بمیریم؟

ذهن و قلب مامان من: یجوری ازش می پرسم که دیگه نگه حوصلم سر رفته و صدای خر بده:)