عمری است که می میرم و مردن نتوانم

عمری است که می میرم و مُردن نتَوانم
در کشورِ بیدادِ تو فرمانِ قضا نیست
جنّت نکند چارهٔ افسردگیِ دل
تعمیر به اندازهٔ ویرانی ما نیست
#غالب_دهلوی #شعر #شاعر #جنت #افسردگی_دل #ویرانی #چاره #دل
#اندازه #نیست #مرگ #مردن #می_میریم #مردن #نتوانم #شاعرانه #روزانه #قضا #نیست #خدا #کشتن #عمری_است_که_میمیرم_و_مردن_نتوانم
دیدگاه ها (۱)

از شوق تو ای شمعِ طرب، بعدِ هلاکمجوشد پرِ پروانه ز هر ذرّهٔ ...

موج‌ها خوابیده‌اند، آرام و رامطبل توفان از نوا افتاده استچشم...

#Nature #see #Beauty #View #nature_photo#the_earth #Sight...

بر گور بوسه هازآنجا که بوسه های تو آن شب شکفت و ریختامروز، ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط