+ ت-تهیونگ هیونگی...
+ ت-تهیونگ هیونگی...
اگر آخر این قصه ازم بپرسن'عشق بینمون'میارزید به تمام این دردا و نگاهمون بهم گره بخوره ولی پشیمون..چیکار کنم؟!
- مثل الان؟!
+ به اخر رسیدیم؟!
- نمیدونم...میخوایی آخر قصهامون اینطوری باشه؟!
+ نمیشه شروعش باشه؟!نمیشه فقط همه چیز و توی گذشته رها کنیم و از نو شروع کنیم؟!
- از چی میترسی جونگکوک؟!
+ هیونگ من و میترسونه..از اینکه نمیتونم افکارش رو بخونم،از اینکه نمیتونم حس واقعیش رو بشنوم، نگاه سرد هیونگ من و میترسونه وقتی میدونم قرار نیست مجازاتم کنه!
اگر آخر این قصه ازم بپرسن'عشق بینمون'میارزید به تمام این دردا و نگاهمون بهم گره بخوره ولی پشیمون..چیکار کنم؟!
- مثل الان؟!
+ به اخر رسیدیم؟!
- نمیدونم...میخوایی آخر قصهامون اینطوری باشه؟!
+ نمیشه شروعش باشه؟!نمیشه فقط همه چیز و توی گذشته رها کنیم و از نو شروع کنیم؟!
- از چی میترسی جونگکوک؟!
+ هیونگ من و میترسونه..از اینکه نمیتونم افکارش رو بخونم،از اینکه نمیتونم حس واقعیش رو بشنوم، نگاه سرد هیونگ من و میترسونه وقتی میدونم قرار نیست مجازاتم کنه!
۳.۹k
۰۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.