👈 دوستم خیلی ساده و بی غل و غش بود.با اینکه از حجابش خوشم
📕 🖊 یک روز که برای درس خواندن امده بود خانه ی ما همراه خودش چند بسته ی شکلات با بسته بندی های زیبا هم اورده بود.
🍬 دوتا از انها را به من داد خودش هم یکی از شکلات هارا باز کرده وگذاشت وسط بشقاب.
🐜 🐝 چن لحظه ای از درس خواندنمان نگذشته بود که دوتا مگس مزاحم سرو کله ی شان پیداشد .
😮 من تلاش کردم انها را فراری بدهم.ولی کوثر خیلی اروم گفت:تقصیر خودشه.تا خودشو نپوشونهُ مگسا رهاش نمیکینن.
👈 فهمیدم که میخواد غیر مستقیم به من درس حجاب بده . وبگه:
👈 مگسا کاری ندارن که تو به خاطر تنبلی حجاب نداری .
👤 اونا کارشون مزاحمته و فقط به ظاهر نیگا میکنن . پس منو تو باید خیلی به حجاب ظاهرمون برسیم.
🌹 مهرش بیشتر از قبل در دلم افتاد تا به حال نهی از منکر به این قشنگی ندیده بودم.
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.