یک روز در فاو نشسته بودیم و

یک روز در فاو نشسته بودیم و
با«علیرضاکوهستانی»چای میخوردیم.
یک لحظه هردوی مان متوجه شدیم
که یک‌مگس‌روی لبه لیوان چای علیرضا نشست،
همین طور خیره به مگس بودیم.
مگس روی لبه لیوان راه رفت و راه رفت
تااین که یک دفع مثل اینکه سُر خورده باشه،
افتاد توی لیوان علیرضا!!!


علیرضاهم برگشت و گفت:

«نیگاه کن!می ره روی جنازه عراقی ها میشینه غسلش رو‌میاد توی‌لیوان چای ما میکنه»

راوی:رضا دادپور

#شهدا #بعثی #طنز
دیدگاه ها (۱)

#امام_صادق علیه السلام فرمود:برتری #روغن_بنفشه بر دیگر روغن ...

ایران و#ترکیه ندارد... هرجای دنیا که بروی برای سرباز آسمان ه...

#آیت_اللہ_بهجت❤ ️قصد #ازدواج دارےولےهنوز شرایطش بوجودنیومدہ؟...

شبها که میخوای از خوابت بزنی برا سرچ!!!برای دانلود..برای دید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط