✿ بَقِیَة اللهَ الأعظَمْ ✿:
✿ بَقِیَةاللهَالأعظَمْ ✿:
﷽
.
🌼 🍃 مجنون شبیـه طفـل تو شـیدا نمیشود
🌼 🍃 زین پس کسی به قـدر تو لیلا نمیشود
🌼 🍃 درد رقـیـــهی تو پدرجـان یتیـمی است
🌼 🍃 درد سـه سـالـــــهی تـو مـداوا نمیشود
.
.
⚫ پس از اینکه هیاهو در دشت نینوا به خاموشی میگراید و خاندان آل طه پس از یک روز پر از مصیبت با بدنهای زخمی مدتی کوتاه را به استراحت میگذارند و در شب شام غریبان، حضرت زینب (س) در زیر خیمه نیم سوختهای، خواب بر چشمانش سنگینی میکند....
.
⚫ در عالم خواب مادرش حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) را دید....
⚫ عرض کرد «مادرجان، آیا از حال ما خبر داری؟!»
.
🔴 حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود: «تاب شنیدن ندارم»
🔴 حضرت زینب (س) عرض کرد «پس شکوهام را به چه کسی بگویم؟»
🔴 حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود «من خود هنگامی که سر از بدن فرزندم حسین (ع) جدا میکردند، حاضر بودم، اکنون برخیز و رقیه (س) را پیدا کن»
.
⚫ در این هنگام حضرت زینب سراسیمه از خواب برخاست، هر چه صدا زد، حضرت رقیه (س) را نیافت و با خواهرش ام کلثوم (س)، درحالی که گریه میکردند، از خیمه بیرون آمدند و به جستجو پرداختند؛...
.
⚫ تا اینکه نزدیک قتلگاه صدای او را شنیدند، کنار بدنهای پاره پاره؛
⚫ رقیه (س) را دیدند که خود را روی پیکر مطهر پدر افکنده و درحالی که دستهایش را به سینه پدر چسبانیده است، درد دل میکند....
.
🔴 حضرت زینب (س) او را نوازش داد و در این وقت سکینه (س) نیز آمد و با هم به خیمه بازگشتند....
.
🔴 در مسیر راه، سکینه (س) از رقیه (س) پرسید «چگونه پیکر پدر را پیدا کردی؟»
🔴 او پاسخ داد «آن قدر پدر پدر کردم که ناگاه صدای پدرم را شنیدم که فرمود: بیا اینجا، من در اینجا هستم».
.
🌟 ألْسَلامُ عَلَیْکَ یٰا ابنٰاه وامُصیٖبَتاه بَعْد فِراقَک واغُرْبَتاه بَعْد شَهادَتِک....
.
.
📚 منبـع:
سرگذشت جانسوز حضرت رقیه (سلامالله علیها)، ص ۲۷
.
.
.
🆔 Instagram & Telegram: @Baghiatalah
﷽
.
🌼 🍃 مجنون شبیـه طفـل تو شـیدا نمیشود
🌼 🍃 زین پس کسی به قـدر تو لیلا نمیشود
🌼 🍃 درد رقـیـــهی تو پدرجـان یتیـمی است
🌼 🍃 درد سـه سـالـــــهی تـو مـداوا نمیشود
.
.
⚫ پس از اینکه هیاهو در دشت نینوا به خاموشی میگراید و خاندان آل طه پس از یک روز پر از مصیبت با بدنهای زخمی مدتی کوتاه را به استراحت میگذارند و در شب شام غریبان، حضرت زینب (س) در زیر خیمه نیم سوختهای، خواب بر چشمانش سنگینی میکند....
.
⚫ در عالم خواب مادرش حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) را دید....
⚫ عرض کرد «مادرجان، آیا از حال ما خبر داری؟!»
.
🔴 حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود: «تاب شنیدن ندارم»
🔴 حضرت زینب (س) عرض کرد «پس شکوهام را به چه کسی بگویم؟»
🔴 حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود «من خود هنگامی که سر از بدن فرزندم حسین (ع) جدا میکردند، حاضر بودم، اکنون برخیز و رقیه (س) را پیدا کن»
.
⚫ در این هنگام حضرت زینب سراسیمه از خواب برخاست، هر چه صدا زد، حضرت رقیه (س) را نیافت و با خواهرش ام کلثوم (س)، درحالی که گریه میکردند، از خیمه بیرون آمدند و به جستجو پرداختند؛...
.
⚫ تا اینکه نزدیک قتلگاه صدای او را شنیدند، کنار بدنهای پاره پاره؛
⚫ رقیه (س) را دیدند که خود را روی پیکر مطهر پدر افکنده و درحالی که دستهایش را به سینه پدر چسبانیده است، درد دل میکند....
.
🔴 حضرت زینب (س) او را نوازش داد و در این وقت سکینه (س) نیز آمد و با هم به خیمه بازگشتند....
.
🔴 در مسیر راه، سکینه (س) از رقیه (س) پرسید «چگونه پیکر پدر را پیدا کردی؟»
🔴 او پاسخ داد «آن قدر پدر پدر کردم که ناگاه صدای پدرم را شنیدم که فرمود: بیا اینجا، من در اینجا هستم».
.
🌟 ألْسَلامُ عَلَیْکَ یٰا ابنٰاه وامُصیٖبَتاه بَعْد فِراقَک واغُرْبَتاه بَعْد شَهادَتِک....
.
.
📚 منبـع:
سرگذشت جانسوز حضرت رقیه (سلامالله علیها)، ص ۲۷
.
.
.
🆔 Instagram & Telegram: @Baghiatalah
۹۵۲
۱۳ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.