💕 سناریو Stary Kids 💕
💕 سناریو Stary Kids 💕
موضوع: وقتی براشون ناهار کله پاچه درست می کنیم و این اولین باره که از این چیزا میبینن 😂🤯🐑
چان: میگم ا/ت ناهار چی داریم؟؟
ا/ت: کله پاچه
چان: امیدوارم خوردنی باشه
ا/ت: ........ 👍😂
چانگبین: نمیرم یوقت؟؟
ا/ت: نترس تاحالا کسی با خوردن کله پاچه های من نمرده که تو دومیش باشی
چانگبین: از الان بگم اگه مردم حلالت نمکنم🙄🤣
فیلیکس: جیغغغغغغ ا/تتتتت این خونه جن زده اسسسسس ( ترس ؛ داد )
ا/ت: یعنی چی؟؟؟؟
فیلیکس: سر ی گوسفند تو سینی رو میزههههه
ا/ت: اها اونو میگی!! اون ناهار امروزه
فیلیکس: ح.حالا که ف.فکرشو می کنم باید برم دیدن چان هیونگ خدافظ ( لکنت ، فرار )
ا/ت: وااا انگار خل شده این🙄💔
هیونجین: ( به محض دیدن غذا بیهوش شده الانم تو بیمارستانید براش سرم وصل کردن تا حالش بهتر بشه )😱🤯
سونگمین: من لب به این نمی زنم ( شاکی )
ا/ت: چی گفتی؟؟ ( ملاقه به دست )
سونگمین: چیزه گفتم عالی شده
ا/ت: اها اینو خودم میدونم ی چیز بگو که خودم ندونم عزیزم 😂❤
جونگین: من گشنم نیست
ا/ت: تو که تا دو دقیقه پیش داشتی از گرسنگی زمین رو گاز می زدی الان میگی گرسنه ات نیست؟؟؟ عجببببب
جونگین: ( بدون حرفی محل رو ترک میکنه )🤢🤮
لینو: حالم داره بد میشهههههه ( حالت تهوع )
ا/ت: بیا بشین بخور حالت خوب میشه
لینو: من پیتزا سفارش میدم ( ترس )
ا/ت: بی شعور اگه دیگه برات غذا درست کردم 😒🙄
هان: ( به بهونه اینکه ناهار خونه مامانش اینا دعوتین غذا رو ریخته دور و برای لا پوشونی ماجرا تا یادت بره تورو برده رستوران و مامانش اینا رو هم دعوت کرده اونجا )😎😂
موضوع: وقتی براشون ناهار کله پاچه درست می کنیم و این اولین باره که از این چیزا میبینن 😂🤯🐑
چان: میگم ا/ت ناهار چی داریم؟؟
ا/ت: کله پاچه
چان: امیدوارم خوردنی باشه
ا/ت: ........ 👍😂
چانگبین: نمیرم یوقت؟؟
ا/ت: نترس تاحالا کسی با خوردن کله پاچه های من نمرده که تو دومیش باشی
چانگبین: از الان بگم اگه مردم حلالت نمکنم🙄🤣
فیلیکس: جیغغغغغغ ا/تتتتت این خونه جن زده اسسسسس ( ترس ؛ داد )
ا/ت: یعنی چی؟؟؟؟
فیلیکس: سر ی گوسفند تو سینی رو میزههههه
ا/ت: اها اونو میگی!! اون ناهار امروزه
فیلیکس: ح.حالا که ف.فکرشو می کنم باید برم دیدن چان هیونگ خدافظ ( لکنت ، فرار )
ا/ت: وااا انگار خل شده این🙄💔
هیونجین: ( به محض دیدن غذا بیهوش شده الانم تو بیمارستانید براش سرم وصل کردن تا حالش بهتر بشه )😱🤯
سونگمین: من لب به این نمی زنم ( شاکی )
ا/ت: چی گفتی؟؟ ( ملاقه به دست )
سونگمین: چیزه گفتم عالی شده
ا/ت: اها اینو خودم میدونم ی چیز بگو که خودم ندونم عزیزم 😂❤
جونگین: من گشنم نیست
ا/ت: تو که تا دو دقیقه پیش داشتی از گرسنگی زمین رو گاز می زدی الان میگی گرسنه ات نیست؟؟؟ عجببببب
جونگین: ( بدون حرفی محل رو ترک میکنه )🤢🤮
لینو: حالم داره بد میشهههههه ( حالت تهوع )
ا/ت: بیا بشین بخور حالت خوب میشه
لینو: من پیتزا سفارش میدم ( ترس )
ا/ت: بی شعور اگه دیگه برات غذا درست کردم 😒🙄
هان: ( به بهونه اینکه ناهار خونه مامانش اینا دعوتین غذا رو ریخته دور و برای لا پوشونی ماجرا تا یادت بره تورو برده رستوران و مامانش اینا رو هم دعوت کرده اونجا )😎😂
۱۵.۰k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.