کاش می شد بر من آشفته دل سر می زدی

کاش می شد بر منِ آشفته دل سر می زدی
بر دل من با نگاهی چنگ دیگر می زدی

آتشِ نمرودیِ قهرت گلستان کن به عشق
بعداز آن چون مرغ عشقی تا دلم پر می زدی

رفته ای با رفتنت شادی ز قلبم پَر کشید
کاش بودی بر لبانم بوسه ای تَر می زدی

چون مسیحایی و جانی تازه بر من میدمی
کاش بر ای کاش هایم رنگ باور می زدی

بندرِ متروکه چشم انتظارم سالهاست
کاش بر این ساحل مشتاق لنگر می زدی

این پریشان حالی ام از دوری چشمان توست
کاش می شد بی خبر یک حلقه بر در می زدی

#یاس_رشیدپور
دیدگاه ها (۱)

مستقل ترین زن جهان هم که باشی،وقت هایی هستکه دلت پر میزند بر...

بے گمان شطرنجِ بے پایان و پر دردے ست عشقدست بر مُهرہ مَزَ...

اکثر شی یهضمک مو جروحکلمن تبچی تسمع صوت روحک

لماذا نغلق أعیننا عندما نضحڪ بشده وعندما نحلم وعند الخشوع......

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط