سوگند به شفق ،
#سوگند به #شفق ،
به پایان #روز و آخر #شب ،
به زجه های #زنی بیقرار که شهر را به #یغما برده، #اشکهایی که روی #خاک #خونین شده،
و #سیاهی که دامانش را روی #چشمها انداخته؛
که #پادشاهم تو را #رها نکرده؛ #نور از پس پرده #تاریکی دوباره به #جهان خواهد دمید؛
... و سوگند به #سپیده دم،
و گسترش آن در #صبحگاهان ،
به #آفتاب که نوید #عشق میدهد،
به درخت های #گیلاس که مرا به #کودکیم پیوند میزند،
به آبی #دریاها که آیینه بیکران #آرامش است،
به صدای #شیطنت #کودکان از پس کوچه های شهر؛
سوگند به پر های #جبرئیل ،
به #شکوه سرزمینم،
و #خنده های مادرم... #تاریکی_ابدی_نیست .
#عاشقانه
به پایان #روز و آخر #شب ،
به زجه های #زنی بیقرار که شهر را به #یغما برده، #اشکهایی که روی #خاک #خونین شده،
و #سیاهی که دامانش را روی #چشمها انداخته؛
که #پادشاهم تو را #رها نکرده؛ #نور از پس پرده #تاریکی دوباره به #جهان خواهد دمید؛
... و سوگند به #سپیده دم،
و گسترش آن در #صبحگاهان ،
به #آفتاب که نوید #عشق میدهد،
به درخت های #گیلاس که مرا به #کودکیم پیوند میزند،
به آبی #دریاها که آیینه بیکران #آرامش است،
به صدای #شیطنت #کودکان از پس کوچه های شهر؛
سوگند به پر های #جبرئیل ،
به #شکوه سرزمینم،
و #خنده های مادرم... #تاریکی_ابدی_نیست .
#عاشقانه
۴۵.۸k
۲۵ فروردین ۱۳۹۹