یه آدماییم هستن توی زندگیت، مهربونن، تند تند پی ام می دن
یه آدماییم هستن توی زندگیت، مهربونن، تند تند پی ام میدن حالتو میپرسن، نگرانت میشن، بد باشی، درک می کنن خوبن مدارا می کنن، کسی نباشه اونا هستن، همیشه در دسترسن، هواتو دارن و کلاً بدی ازشون نمیبینی، خلاصه به یه جایی می رسی که به بودنشون برات عادی میشه و دیگه بهشون توجه نمی کنی و همونطور که مشغول سر و کله زدن با زندگیتی و حواست پرت نگه داشتن آدمای هرچند بد زندگیته با خودت میگی “این که همیشه هست و ناراحت نمی شه، وقت بعداً براش زیاده.” همینجوری می ری جلو تا اینکه یه روز می فهمی خیلی وقته پی امی ازشون دریافت نکردی و می فهمی اونا بی گله و بی سر و صدا گذاشتن رفتن و دیگه نداریشون دیگه برنمیگردن. همونجا چشمات باز می شن، متوجه ماه بودنشون خوب بودنشون می شی و حسرت و پشیمونی دلتنگی وجودتو می خورن. اگه از من بپرسی دردناک تجربه زندگیت چی بوده، می گم از دست دادن یهویی آدمای ماه زندگیم. از من که گذشت، ولی شما حواستون به آدمای ماه زندگیتون باشه. مثلشون گیر نمیاد.
۱۴.۹k
۲۶ مرداد ۱۴۰۱