آبان را دوست میدارم
آبان را دوست میدارم
روزهایِ زیادی از پاییز را منتظر ماهِ رقصانش میگذراندم
خش خشِ برگ های رنگیِ اش؛
ک زیرپاهایم له میشوند
به بهانه یِ روزهایی که دیگر آدمهایَش در روزگارم پررنگ نیستند.
یادش بخیر آبانِ زیبا
سرِ راهِ هر سوز و سرمایش مینشستم
یاد خاطره هایی که شبیه اشک به بهانه ی بارانَش؛
از چشم هایم میچکیدند.
شاید من از دلتنگیِ دیوانه وارِش
از حال و احوالاتِ ابری و طوفانی اش؛
آمدنِ باران در روزهایِ آفتابی اش؛
میترسیدم.
من غم انگیز تر و خسته تر از دَم دمیِ پاییزم.
اما تو همان خاطره یِ خوشِ روزهایِ دلتنگی باش.
همان اشکِ اولین دیدار
خنده یِ کوچکِ بی مثالش؛
یادت نرود من آبان را
بخاطرِ قلبِ مهربانِ پاییز دوست میدارم.
روزهایِ زیادی از پاییز را منتظر ماهِ رقصانش میگذراندم
خش خشِ برگ های رنگیِ اش؛
ک زیرپاهایم له میشوند
به بهانه یِ روزهایی که دیگر آدمهایَش در روزگارم پررنگ نیستند.
یادش بخیر آبانِ زیبا
سرِ راهِ هر سوز و سرمایش مینشستم
یاد خاطره هایی که شبیه اشک به بهانه ی بارانَش؛
از چشم هایم میچکیدند.
شاید من از دلتنگیِ دیوانه وارِش
از حال و احوالاتِ ابری و طوفانی اش؛
آمدنِ باران در روزهایِ آفتابی اش؛
میترسیدم.
من غم انگیز تر و خسته تر از دَم دمیِ پاییزم.
اما تو همان خاطره یِ خوشِ روزهایِ دلتنگی باش.
همان اشکِ اولین دیدار
خنده یِ کوچکِ بی مثالش؛
یادت نرود من آبان را
بخاطرِ قلبِ مهربانِ پاییز دوست میدارم.
۲.۷k
۰۹ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.