باز در رویای خود معشوقه ام را ساختم
باز در رویای خود معشوقه ام را ساختم
مثل نقاشی به رنگ آمیزی اش پرداختم
گیسوانش را طلایی کردم و ابرو کمان..
شال ِزردی روی گیسوهای او انداختم
رنگ ِدلخواهم برای چشمهایش سبز بود
تا کشیدم چشم ِسبزش را،خودم را باختم
فتنه ی چشمش خیالات ِمرا آشفته کرد..
داشتم در ذهن ِخود آشوبگر می ساختم
رنگ ِلبها قرمز و خال ِسیاهی روی لب..
آنقدر زیبا شد او ، حتی خودم نشناختم
دقیقه ی 17 بامداد دوشنبه 1397/04/11
1408
1405
مثل نقاشی به رنگ آمیزی اش پرداختم
گیسوانش را طلایی کردم و ابرو کمان..
شال ِزردی روی گیسوهای او انداختم
رنگ ِدلخواهم برای چشمهایش سبز بود
تا کشیدم چشم ِسبزش را،خودم را باختم
فتنه ی چشمش خیالات ِمرا آشفته کرد..
داشتم در ذهن ِخود آشوبگر می ساختم
رنگ ِلبها قرمز و خال ِسیاهی روی لب..
آنقدر زیبا شد او ، حتی خودم نشناختم
دقیقه ی 17 بامداد دوشنبه 1397/04/11
1408
1405
۱.۰k
۱۰ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.