لبخندراتوبیاورشعرتازه رامن دم مےکنمدرفنجان حس زندگےمےریزممےنشینیم گپ مےزنیمهنوزهمکلےحرف نگفتہ داریمازخدااززندگےازخنده گل..گلایہ هاوتلخےهاراهممےدهیم دست نسیمتاباخودش ببرد