چشمانم را بستم
یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم
شب زنده داری میکنی تا صبح زاری میکنی
تو بیقراری میکنی ، من بیقرارت نیستم .
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم
شب زنده داری میکنی تا صبح زاری میکنی
تو بیقراری میکنی ، من بیقرارت نیستم .
۱۴۵
۰۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.