آنقدردلتنگم

#آن_قدر_دلتنگم...
که می توانم هزار دریا را
به شوق دیدارت وارونه شنا کنم
و آن قدر بی رمق
که گاه ِ رسیدن به یاد بیاورم 
ضربه های تبری را
که با دستهایت بر تنم فرود آمده اند !

آن قدر به ما شدنی دوباره خوشبینم
که می توانم جوانه هایی
که بر زخم هایم روییده اند را هم ببینم
و آن قدر ناامید
که خواب ِ آخرین برگ ِ مانده بر شاخه هایم را
دلیلی برای سررسیدن زمستان تعبیر کنم !

با من بگو چگونه فراموشت کنم
وقتی که زخم های عمیق ترم بیشتر تو را به یادم می آورند
و بهار را چگونه باور کنم
وقتی که زمستانت در من شکوفه داده است!
دیدگاه ها (۱)

#سکه_‌ی_این_مهر_از_خورشید_هم_زرین‌تر_است...سکه‌ی این مهر از ...

عاقلانه کنار گذاشتمتاما هر بار کهمژه ای می افتدروی گونه امبی...

#بهانه_ی_من_برای_زندگی_بیا_برگرد_جانااااا..ﺁﻣﺪنتﺑﺮﺍﯼ ﺗﺤﻤﻞ ﺯﻧ...

هر بار که با دلم می جنگمتو برنده می شوی،جهانجای خوبی برای عا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط