اهل گردم ، دل دیوانه اگر بگذارد ؟ نخورم می ، غم جانان
اهل گردم ، دل دیوانه اگر بگذارد ؟ نخورم می ، غم جانانه اگر بگذارد ؟
گوشه ای گیرم و فارغ ز شر و شور شوم حسرت گوشه میخانه اگر بگذارد ؟
عهد کردم نشوم همدم پیمان شکنان هوس گردش پیمانه اگر بگذارد ؟
معتقد گردم و پابند و ز حیرت برهم حیرت این همه افسانه اگر بگذارد ؟
همچو زاهد طلبم صحبت حوران بهشت یاد آن نرگس مستانه اگر بگذارد
شیخ هم رشتهء گیسوی بتان دارد دوست هوس سبحهء صد دانه اگر بگذارد
شمع می خواست نسوزد کسی از آتش او لیک پروانه دیوانه اگر بگذارد ؟
دگر از اهل شدن کار تو بگذشت عماد چند گویی دل دیوانه اگر بگذارد ؟
عماد خراسانی
گوشه ای گیرم و فارغ ز شر و شور شوم حسرت گوشه میخانه اگر بگذارد ؟
عهد کردم نشوم همدم پیمان شکنان هوس گردش پیمانه اگر بگذارد ؟
معتقد گردم و پابند و ز حیرت برهم حیرت این همه افسانه اگر بگذارد ؟
همچو زاهد طلبم صحبت حوران بهشت یاد آن نرگس مستانه اگر بگذارد
شیخ هم رشتهء گیسوی بتان دارد دوست هوس سبحهء صد دانه اگر بگذارد
شمع می خواست نسوزد کسی از آتش او لیک پروانه دیوانه اگر بگذارد ؟
دگر از اهل شدن کار تو بگذشت عماد چند گویی دل دیوانه اگر بگذارد ؟
عماد خراسانی
۲.۴k
۲۵ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.