تا تو باشی غزلم جای کسی غیرتو نیست
تا تو باشی غزلم جای کسی غیرتو نیست
و در این قافیه ها جزخطِ رخسارتونیست
گر کسی شعر مرا وزن کند،وزن تواست
همه ی گرمی آن جز تبِ تبدار تو نیست
شاعر دفتر من حالت گیسوی تو بود
تو فقط شانه نزن باقی آن کار تو نیست
کل دارایی من خفته در این ابیات است
خوب من باز بمان، شعرکه سربارتو نیست
رخِ مهتابی و من دست دلم کوتاه است
مبتلایت که خودش لایقِ تیمار تو نیست
کار عالم گره اش کور شده اخم گُشا
که جز این خنده دوا از برِ بیمار تو نیست
و در این قافیه ها جزخطِ رخسارتونیست
گر کسی شعر مرا وزن کند،وزن تواست
همه ی گرمی آن جز تبِ تبدار تو نیست
شاعر دفتر من حالت گیسوی تو بود
تو فقط شانه نزن باقی آن کار تو نیست
کل دارایی من خفته در این ابیات است
خوب من باز بمان، شعرکه سربارتو نیست
رخِ مهتابی و من دست دلم کوتاه است
مبتلایت که خودش لایقِ تیمار تو نیست
کار عالم گره اش کور شده اخم گُشا
که جز این خنده دوا از برِ بیمار تو نیست
- ۵۱۳
- ۱۶ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط