آن بی گناهی ام که در آغوشِ آتشم
آن بی گناهی ام که در آغوشِ آتشم
سودابه ی غزل تویی و من سیاوَشم
بین بهشت و لمس تو، ترجیح من تویی...
از دین خویش و بر تن تو، دست می کشم
اسلام و کفر، موی سیاه و سفید توست
چون لف و نشرِ موی تو هر شب مشوَّش ام
تو دست خط میرعمادی به کِلک و من
سنگ مزاری ام که به خطّی مُنقش ام
با وصفِ من شکوه تو محدود می شود
ای بی کران!
ببخش که من تیر آرش ام!
#فـــــــــــــــــــؤاد.۱۳۹۶/۱۰/۱۲
لینک.جدید.کانال.عاشقانه.من.در.تلگرام
https://t.me/moonlightyy/AAAAAEUuSeCdhQ_sJTR6_A
سودابه ی غزل تویی و من سیاوَشم
بین بهشت و لمس تو، ترجیح من تویی...
از دین خویش و بر تن تو، دست می کشم
اسلام و کفر، موی سیاه و سفید توست
چون لف و نشرِ موی تو هر شب مشوَّش ام
تو دست خط میرعمادی به کِلک و من
سنگ مزاری ام که به خطّی مُنقش ام
با وصفِ من شکوه تو محدود می شود
ای بی کران!
ببخش که من تیر آرش ام!
#فـــــــــــــــــــؤاد.۱۳۹۶/۱۰/۱۲
لینک.جدید.کانال.عاشقانه.من.در.تلگرام
https://t.me/moonlightyy/AAAAAEUuSeCdhQ_sJTR6_A
۵۱۷
۱۲ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.