بگو به تمام مردم شهر

بِگو به تمامِ مردمِ شهر
که همه باهم دست به کار شوند...
" اسپند دود کنند "
" وَ إِن یَکاد بخوانند "
تا چشمانِ بد و شور به دور بماند
از عاشقانه هایِ من و تو
دیدگاه ها (۳)

اگر به رفتن باشد که همه بلدند …همه می توانند طوری بروند که ح...

ازش پرسیدم عشق یعنی چی؟اصلا چجور حسیه؟گفت عشق یعنی یه نفرو ا...

من آن چادر پر از گلمپر از رازقی های رویاهایتبیاویز مرا به دی...

از من می پرسندآسمان چه رنگی است؟ آبی، سرخ، کبود؟ من از آنها ...

میشود یڪ شب بیایے ڪودتایے پا ڪنی؟؟؟تو رضاخانے شوے بعدش ڪمے غ...

من از دور دست ها آمده ام، از مزارع گندم، از کرت های جاری، و ...

هنوز مثل سابق "مهربانم"...اما دیگر کسی صدایم نمی کند"مهربانم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط