خلاصه ای از لیسنینگ پارتی امروز:
خلاصه ای از لیسنینگ پارتی امروز:
🐰 : ساعت ده [ ۱۶:۳۰ ایران ] دوباره یه برنامه دارم برای همین باید سریع برم.
🐰 : لایو رفتن یکی از کارای اصلی منه ولی از اونجایی که کلی برنامه دارم این چند وقت نتونستم بیام لایو ببینمتون.
🐰 : آیگووو من خیلی خیلی سرم شلوغه! حتی همین الانشم یکم عصبیم.
🐰 : آیگووو خیلی دلم براتون تنگ شده
🐰 : منم دلم براتون تنگ شده بود
🐰 : اوه بالاخره کامنتا اومدن!!!
🐰 : حالتون چطوره؟ چرا کامنتا نمیاد؟ کامنتا نیستن ولی میتونید بشنوید دیگه نه؟
🐰 : باید جواب کامنتاتونو بدم ولی هیچی نمیاد، بهرحال یکسری چیزارو الان آماده کردم و نمیتونم بهتون بگم. و تا ۱۹ دقیقه دیگه باید برم.
🐰 : میتونید یکی یکس منتظر چیزایی که آماده کردم باشید!
🐰 : فکر کنم تا اواسط نوامبر خیلی چیزا اتفاق بیوفته؟ میترسم وای میترسم! بهرحال این مقدار کاریه که باید انجام بدم! فکر کنم راحت بتونید صبر کنید. خب باید رو فرم باشم. این روزا به شدت سرم شلوغه!
🐰 : سرورای این اپ باید بهتر شن نه؟
🐰 : درمورد چی حرف بزنم..
🐰 : میخوام ویورس بیام لایو ولی واقعا سرم شلوغه امیدوارم درک کنید!
🐰 : گشنمه
🐰 : آره درسته بزودی تولدمه...
🐰 : آه یعنی میتونم برای تولدم سوپ جلبک داشته باشم؟ باید درست کنم و بخورم؟
🐰 : آلبومم کی میاد؟ نمیدونم نمیدونم! نوتیسش میاد.
🐰 : (کامنت میخونه:" قول بده که با تهیونگی هیونگ یه لایو کارائوکه انجام میدید.")
🐰 : اوهه تهیونگی هیونگ یه همچین چیزی گفته؟
🐰 : *درمورد بوسان کامنت میخونه*
بوسانه بوسان بوسان نه پوسان... بوسان...
🐰 : آره رفتم و با دوستام غذای خوشمزه خوردم!
🐰 : آه بعدا که پرموشنامو انجام میدم دعا کنید سرما نخورم!
🐰 : من قصد داشتم بی سر و صدا برم و برگردم ولی دوباره یکی عکس گذاشت!
🐰 : واقعا باید برم... مطمئن شید که غذا خوب میخورید. عاشقتونم آرمی!
🐰 : اوه؟ این دکمه فشار داده نمیشه... واقعا باید برمممم آخ این دکمه... همینجوری با میکروفون روشن میذارمش و میرم
🐰 : یه دلیل دیگه که نتونستم بیام لایو اینه که موقع آماده کردن چیزا باید تغییراتی برای بعدی باشه و باید محرمانه نگه داشته شه - نمای بیرونی. باید پنهون بمونه. من همچین داستانی دارم آره! آره این میتونه فقط یه بهونه باشه. آره، میتونم با beanie بیام لایو
🐰 : همگی دیگه باید برم...
🐰 : شما منتظر لیسنینگ پارتی بودین و بخاطر این وضعیت معذرت میخوام. امیدوارم روزتون رو خوب تموم کنید. مواظب خودتون باشید و خوشحال باشید!
🐰 : دیگه دارم میرم، عاشقتم آرمی!
🐰 : سعی میکنم یه تیکتاکر شم! سعی میکنم هروقت که تونستم کانتنت های باحال ضبط کنم!
کامنت : از چی میترسی؟ تو جونگکوکی میتونی عالی انجامش بدی!
🐰 : من فقط... میترسم. میتونم خوب انجامش بدم؟
🐰 : ساعت ده [ ۱۶:۳۰ ایران ] دوباره یه برنامه دارم برای همین باید سریع برم.
🐰 : لایو رفتن یکی از کارای اصلی منه ولی از اونجایی که کلی برنامه دارم این چند وقت نتونستم بیام لایو ببینمتون.
🐰 : آیگووو من خیلی خیلی سرم شلوغه! حتی همین الانشم یکم عصبیم.
🐰 : آیگووو خیلی دلم براتون تنگ شده
🐰 : منم دلم براتون تنگ شده بود
🐰 : اوه بالاخره کامنتا اومدن!!!
🐰 : حالتون چطوره؟ چرا کامنتا نمیاد؟ کامنتا نیستن ولی میتونید بشنوید دیگه نه؟
🐰 : باید جواب کامنتاتونو بدم ولی هیچی نمیاد، بهرحال یکسری چیزارو الان آماده کردم و نمیتونم بهتون بگم. و تا ۱۹ دقیقه دیگه باید برم.
🐰 : میتونید یکی یکس منتظر چیزایی که آماده کردم باشید!
🐰 : فکر کنم تا اواسط نوامبر خیلی چیزا اتفاق بیوفته؟ میترسم وای میترسم! بهرحال این مقدار کاریه که باید انجام بدم! فکر کنم راحت بتونید صبر کنید. خب باید رو فرم باشم. این روزا به شدت سرم شلوغه!
🐰 : سرورای این اپ باید بهتر شن نه؟
🐰 : درمورد چی حرف بزنم..
🐰 : میخوام ویورس بیام لایو ولی واقعا سرم شلوغه امیدوارم درک کنید!
🐰 : گشنمه
🐰 : آره درسته بزودی تولدمه...
🐰 : آه یعنی میتونم برای تولدم سوپ جلبک داشته باشم؟ باید درست کنم و بخورم؟
🐰 : آلبومم کی میاد؟ نمیدونم نمیدونم! نوتیسش میاد.
🐰 : (کامنت میخونه:" قول بده که با تهیونگی هیونگ یه لایو کارائوکه انجام میدید.")
🐰 : اوهه تهیونگی هیونگ یه همچین چیزی گفته؟
🐰 : *درمورد بوسان کامنت میخونه*
بوسانه بوسان بوسان نه پوسان... بوسان...
🐰 : آره رفتم و با دوستام غذای خوشمزه خوردم!
🐰 : آه بعدا که پرموشنامو انجام میدم دعا کنید سرما نخورم!
🐰 : من قصد داشتم بی سر و صدا برم و برگردم ولی دوباره یکی عکس گذاشت!
🐰 : واقعا باید برم... مطمئن شید که غذا خوب میخورید. عاشقتونم آرمی!
🐰 : اوه؟ این دکمه فشار داده نمیشه... واقعا باید برمممم آخ این دکمه... همینجوری با میکروفون روشن میذارمش و میرم
🐰 : یه دلیل دیگه که نتونستم بیام لایو اینه که موقع آماده کردن چیزا باید تغییراتی برای بعدی باشه و باید محرمانه نگه داشته شه - نمای بیرونی. باید پنهون بمونه. من همچین داستانی دارم آره! آره این میتونه فقط یه بهونه باشه. آره، میتونم با beanie بیام لایو
🐰 : همگی دیگه باید برم...
🐰 : شما منتظر لیسنینگ پارتی بودین و بخاطر این وضعیت معذرت میخوام. امیدوارم روزتون رو خوب تموم کنید. مواظب خودتون باشید و خوشحال باشید!
🐰 : دیگه دارم میرم، عاشقتم آرمی!
🐰 : سعی میکنم یه تیکتاکر شم! سعی میکنم هروقت که تونستم کانتنت های باحال ضبط کنم!
کامنت : از چی میترسی؟ تو جونگکوکی میتونی عالی انجامش بدی!
🐰 : من فقط... میترسم. میتونم خوب انجامش بدم؟
۸.۲k
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.